بسم الله الرحمن الرحیم
ولادت این سید بزرگوار در سنۀ هزار و دویست و چهل و شش (1246ق) و رحلت وی در هجدهم ماه صفر سال هزار و سیصد و شش (1306ق) در لکنهو واقع شد
و در لکنهو در حسینیۀ خود دفن گردید این سید دانشمند فرزند برومند سید محمدقلی هندی نیشابوری بود.
به جان خودم قسم که وی برای بندگان خدا حجت و در عالم آیتالله بود.
وی لسان فقهاء و مجتهدین، مترجم حکماء و متکلمین، شمشیری برای افراد متفرقکنندۀ رستگاران،
تیری برای جگر دروغگویان و گمراهکنندگان بود.
وی از فقهای طراز اول و دارای علوم عقلیه و نقلیه و بزرگترین مفاخر شیعه بود. لذا بجا است که دربارهاش گفته شود:
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن والا ملک
او علاوه بر علوم عقلیه و فقاهت و سائر علوم در علم حدیث و اخبار و آثار و معرفت احوال روات شیعه
و سنی و علم کلام هم میتوان گفت: کسی بر او سبقت نگرفته است، و در مبحث امامت منحصر بفرد بود.
وی در کثرت تبحر در کلیۀ علوم یگانۀ عرب و عجم بهشمار میرفته
و برای حفظ حوزۀ دین و دیانت فعالیتهای بسیار مینموده،
کلیۀ دقائق و ساعات عمر شریف خویشتن را برای تألیف کتب دینی و مذهبی به مصرف میرسانید
او به قدری موضوعات و مباحث مذهبی نوشت که دست راستش از کار ا فتاد و با دست چپ مینوشت.
کسی که به کتاب عبقاتالأنوار او مراجعه نماید تصدیق میکند که احدی از صدر اسلام تا کنون مخصوصاً در مبحث امامت نظیر او کتاب ننوشته. بزرگان علمایی که با وی همزمان بودند تقریظهایی برای این کتاب شریف نگاشتهاند.
از جمله علمایی که برای این کتاب تقریظ نوشته[اند:] مرحوم آیتالله: حاج میرزا محمدحسن شیرازی
و شیخ زینالعابدین مازندرانی بودهاند.
شیخ عباس هندی شیروانی رساله¬ای نوشته به نام سواطعالأنوارکه حاوی چهل تقریظ است و کلیۀ آنها را دربارۀ کتاب عبقات نوشتهاند و …
شیخ عباس هندی در کتاب سواطع میگوید:
از برکت کتاب عبقات در مدت یک سال گروه زیادی از اهل تسنن شیعه شدند.
میرحامدحسین مبادی و مقدمات علم را در لکنهو نزد پدر بزرگوارش:
میر محمدقلی تحصیل کرد. علم فقه و اصول و کلام را پیش:
سید حسین بن دلدارعلی نقوی تحصیل نمود. علم معقول را نزد سید مرتضی بن سید محمدباقر تحصیل کرد.
مقام علمی این سید دانشمند به جایی رسید که سرآمد کلیۀ علماء زمان خود گردید.
وی به مرتبه و درجهای از علم رسید که هیچیک از اعلام زمان گذشته و حاضر و آینده به او نرسیده و نخواهند رسید.
بر شخص خبیر واضح و معلوم است که این همه احاطه و توفیقات علمی جز به تأیید خدای توانا
و توجه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه نصیب کسی نخواهد شد. انصافاً که: ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء.
شیخ آقا بزرگ در جلد اول نقباء البشر از تکملۀ سید حسن صدر دربارۀ این سید معظم مینگارد:
میرحامدحسین از بزرگان متکلمین، اعلام علماء دین، رجال مجاهدین در راه خدا بهشمار میرفت.
وی عمر عزیز خود را برای نصرت دین و حمایت شریعت جد خود حضرت سید المرسلین و ائمۀ طاهرین صلی الله علیهم اجمعین طی کرد و…
محمدحسن خان اعتماد السلطنه در کتاب مآثر و آثار راجع به میرحامدحسین لکناهویی مینویسد:
وی از آیات الهیه و حجج شیعۀ اثنا عشریه بهشمار میرفته و… آنگاه میگوید:
یکی از آثار موفق بودن این سید عالیقدر این است که تعداد سی هزار (30000) جلد کتاب در کتابخانۀ او موجود بوده است.
در کتاب نجوم السماء، شفاء الصدور، نامۀ دانشوران، نجم الثاقب در حکایت (99)،
نقباء البشر، تکملۀ امل الامل، ریحانة الادب، الذریعه و غیره شرح حال میرحامدحسین را نگاشته و بر او ثنای جمیل گفتهاند.
از میرزا حسین نوری نقل شده که گفت:
میرحامدحسین یک کتابی از حاجی نوری خواست. وی پس از اینکه آن کتاب را فرستاد گفت:
من تعجب میکنم که چگونه این کتاب در کتابخانۀ شما نیست!؟
میرحامدحسین گفت:
یقیناً چند نسخه از این کتاب در کتابخانۀ من موجود است، ولی باید وقت زیادی تلف شود تا آنرا پیدا کنم،
لذا این کتابرا از شما خواستم که وقتم ضایع نشود.
مؤلّف گوید:
بنده در مجلس مرحوم حجةالإسلام آقای آقا شیخ اسماعیل محلاتی بودم و از او شنیدم که فرمود:
شخصی از سادات نزد میرحامدحسین آمد و دید او نظیر زن جوان مرده با صدای بلند گریه میکند.
میرحامدحسین پس ورود آن سید آن کتابی را که مطالعه میکرد به وی داد و گفت:
ببین با اجداد تو چه کردهاند؟! وی بهقدری گریسته بود که چشمهایش از کثرت گریه سرخ شده بود.
مرحوم حجةالإسلام آقای میرزا محمد طهرانی از سید حسین یزدی خطیب نقل میکند که گفت:
من شنیده بودم میرحامدحسین طاقت شنیدن مصیبت و روضههای گرم و داغ (امامان) را ندارد،
لذا در مجلسی که او حضور داشت من از خواندن مصائب شدید خودداری مینمودم.
تصادفاً در یکی از روزها که من در حسینیه مشغول خواندن مصیبت بودم وی داخل حسینیه شده بود،
ولی من از ورود او بیاطلاع بودم، ناگاه شنیدم از اطراف بمن صدا میزدند: ساکت ساکت! همینکه متوجه شدم دیدم میرحامدحسین غش کرده!
نگارنده گوید: حضرت حجةالإسلام نسابۀ جلیل القدر آقای شهابالدین نجفی مدظله العالی برای من نقل کردند:
یک روز میرحامدحسین در لکناهو در مجلس فاتحهای وارد شد که قاری قرآن آن مجلس بعضی از کلمات را غلط میخواند.
گروهی از اهل تسنن در آن مجلس حضور داشتند زبان به طعن شیعه گشودند و گفتند:
شیعه چندان اهمیتی به قرائت قرآن نمیدهد.
همینکه میرحامدحسین این مقاله را شنید دستور داد تا قلم و کاغذ و دوات آوردند،
آنگاه غلطهای ابوبکر و عمر و عثمان را از کتب اهل تسنن با تعیین کتب و صفحات نوشت و بخادم خود داد و فرمود:
فوراً میروی و این مطالب را چاپ میکنی و درب خانه مینشینی، هر یک از اهل تسنن که از خانه خارج میشود
یکی از این اوراق را به او میدهی، انصافاً که یک چنین قدرت علمی از هیچ دانشمندی دیده و شنیده نشده.
نیز از حضرت آیتالله نجفی مدظله شنیدم میفرمود:
موقعی که میرحامدحسین از دنیا رفت یکی از مردمان صالح و نیکوکار در عالم خواب دید که قیامت برپا شده
و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر فراز منبری قرار گرفته و میرحامدحسین بر یک پله پایینتر از رسول خدا جلوس کرده.
ملائکه مردم گناهکار را میآوردند و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بهحساب آنان رسیدگی میکرد .
میرحامدحسین نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای افراد معصیتکار شفاعت میکرد و آن بزرگوار شفاعت وی را میپذیرفت.
سبب تألیف کتاب عبقات
یکی از ناصبیها که وی را عبدالعزیز دهلوی میگفتند کتابی بر رد مذهب شیعه نوشت و چاپ کرد به نام:
تحفۀ اثنا عشریه و نام دیگرش: کتاب لاجواب بود که حاوی دوازده باب بود.
یک باب آن کتاب را بر رد فضایل حضرت بن علیبنأبيطالب علیه السلام تخصیص داد.
در آن کتاب مینگارد: شیعه فقط همین دوازده دلیل را برای خلافت علیبنأبيطالب علیه السلام دارد، آنگاه میگوید:
اولا، این اخبار و احادیث دروغند.
ثانیا، بر فرض اینکه دروغ نباشند از اخبار آحاد بهشمار میروند و اخبار آحاد معتبر نیستند و…
موقعی که این کتاب چاپ و منتشر گردید ابناء سنت به جنبش درآمدند،
زبان درازی نمودند، باب طعنه و توبیخ را بر شیعه گشودند.
این عمل برای راجۀ هند که از شیعیان بزرگ هند بهشمار میرفت قابل تحمل نبود، لذا وی برای راه نجات دست به دامن میرحامدحسین گردید.
او در جوابش گفت: من سر و سامان و کتبی که از آنها استفاده کنم ندارم.
راجۀ باسعادت کلیۀ مخارج وی را آماده و تقدیم نمود، بهقدری کتب در اختیار او قرار داد که تعداد کتب خطب و چاپی کتابخانهاش به سی هزار (30000) جلد رسید.
میرحامدحسین پس از تهیۀ این مقدمات دوره کتاب عبقاتالأنواررا بر رد یک باب کتاب تحفۀ اثنا عشریه نوشت.
طرز تألیف عبقات این است که:
اولا: دربارۀ تواتر حدیث بحث میکند .
ثانیاً: راجع به امثال و نظائر آن حدیث گفتوگو مینماید.
ثالثاً: دربارۀ شرح حال آن علمایی که از اهل تسنن هستند و کتب ایشان نزد کلیۀ اهل تسنن مورد قبول و اعتبار است تکلم میکند.
رابعاً: راجع به دلالت کردن حدیث بر خلافت بلافصلی حضرت علی بن أبيطالب علیه السلام سخن میگوید.
حضرت حجةالإسلام آقای آقا شهابالدین نجفی مرعشی مدظله العالی که فعلاً یکی از مراجع عالیقدر شهر قم بشمار میرود
برای بنده فرمودند:
میرحامدحسین به کتابی محتاج شد که آنرا نداشت. به او گفتند:
این کتاب نزد عالم قریۀ رابوق که بین مکه و مدینه است موجود است.
میرحامدحسین از آن عالم سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا بعنوان امانت به وی دهد
ولی آن عالم سنی این تقاضا را نپذیرفت.
میرحامدحسین پس از اینکه به مکه مشرف شد و مناسک حج را بجای آورد متوجه قریۀ رابوق شد
و به طور ناشناس بر آن عالم وارد گردید و آنچنان وانمود کرد که مسافری است و میخواهد چند روزی در قریۀ رابوق توقف نماید.
موقعی که آن عالم از این جریان مطلع شد خوشحال گردید و نسبت به میرحامدحسین اظهار محبت نموده
او را نزد خویش نگاه داشت. وقتی شب فرا رسید میرحامدحسین گفت:
من خیلی دوست در موقع خواب مطالعه کنم تا به خواب روم و قرآنی بالا سرم باشد که از خیال و افکار متفرقه آسوده باشم!
آن عالم گفت: مانعی ندارد، بیا در این کتابخانه به خواب، هر کتابی را که میخواهی مطالعه کن و قرآن را بالای سر خود بگذار!
میرحامدحسین وارد کتابخانه گردید، همینکه اهل آن خانه را خواب ربود برخواست
و پس از جستوجوی جستوجوی فراوانی کتاب مورد نظر را بهدست آورد و مشغول مطالعه گردید،
پس از اینکه قسمتی از آن کتاب را خواند لازم دانست که همۀ آنرا استنساخ نماید.
از حسن اتفاق یکی از شیعیان در بازار رابوق دکانی داشت، میرحامدحسین وسائل نویسندگی را از او گرفت
و شبها کلیۀ آن کتاب را استنساخ نمود.
میرحامدحسین روزها در خانۀ آن عالم خدمتگذاری میکرد، گاهی طفل شیرخواری را که آن عالم داشت در بغل میگرفت،
چه بسا میشد که آن کودک در آغوشش بول میکرد . آن عالم برای اینکه میرحامدحسین بسیار خوشاخلاق بود
و خدمتگذار و مؤدب و عابد بود شیفته و فریفتۀ کمال وی شده بود.
همینکه میرحامدحسین همۀ آن کتاب را استنساخ کرد، از آن عالم اجازۀ مرخصی خواست.
او بسیار افسرده شد و به مفارقت میرحامدحسین راضی نبود،
ولی در عین حال چون شرعاً مزاحم شدن او را هم جایز نمیدانست لذا مقدمات سفر او را تهیه نموده وی را مرخص کرد.
موقعی که میرحامدحسین به وطن خویش رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار اظهار تشکر نمود.
وقتی نامۀ وی به دست آن عالم رسید و از جریان آگاه شد، انگشت عبرت به دندان گزید!
و از بلندهمتی میرحامدحسین و صبر و تحمل وی در شهر و غربت و آن همه خدمت و ذلت تعجب بسیار نمود!
تألیفات میرحامدحسین
- 1. جلد اول عبقاتالأنوار؛ حقیر تعداد چهارده جلد از کتاب عبقات را در شهر سامراء در کتابخانۀ مرحوم حجةالإسلام آقای میرزا محمد طهرانی مطالعه کردم و مادۀ پنج جلد الکلمة التامۀ من از آن کتاب شریف است.
- 2. جلد دوم عبقاتالأنوار؛ این دو جلد دربارۀ حدیث شریف الغدیر نگاشته شدهاند و تا کنون کتابی به این خوبی دربارۀ این موضوع نگاشته نشده است!
3 و 4. جلد سوم و چهارم از کتاب عبقات؛ دربارۀ حدیث شریفی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی بنأبيطالب علیه السلام فرمود: ”انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی“ نوشته شده، کسی که جلد سوم و چهارم عبقات را بخواند از طرفی دچار حیرت میشود که میرحامدحسین تا چه اندازهای عالم و دانشمند بوده! و از طرفی هم تصدیق میکند که جمعآوری این اخبار از کتابهای اهل تسنن کار کوچکی نیست!
5 و 6. جلد پنجم و ششم از کتاب عبقات؛ راجع به این حدیث شریف که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دربارۀ حضرت علی بنأبيطالب علیه السلام میفرماید:
”أنا مدینة العلم و علی بابها، فمن اراد العلم و الحکمة فلیأتهامن بابها.“
نگاشته شده، میرحامدحسین این حدیث را به چهل و پنج طریق از کتب اهل تسنن نقل نموده است.
7 و 8. جلد هفتم و هشتم از کتاب عبقات؛ دربارۀ حدیث نور است که پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایدمیفرماید: ”کنت انا و علی بنأبيطالب علیه السلام نوراً بین یدی الله قبل ان یخلق آدم باربعة آلاف عام“ الی آخره نوشته شده.
- 9. جلد نهم عبقات؛ کتاب بزرگی است درباره حدیث تشبیه نگاشته شده که حضرت رسول درباره علی بنأبيطالب علیه السلام میفرماید: ”ایها الناس! من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه والی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حمله و الی موسی فی شدته و الی عیسی فی زهادته و الی محمد فی بهائه و الی جبرییل فی امانته فلینظر الی علی بنأبيطالب علیه السلام.“
- 10. جلد دهم کتاب عبقات؛ راجع به این حدیثی که پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله دربارۀ حضرت علی بنأبيطالب علیه السلام میفرماید: ”یا علی! انت ولی کل مؤمن و مؤمنة“ نوشته شده.
11 و 12. جلد یازدهم و دوازدهم کتاب عبقات؛ راجع بحدیث شریف «طیرمشوی» نوشته شدهاند که رسول خدا دربارۀ علی میفرماید: ”اللهم ائتنی باحب الخلق الیک.“
13 و 14. جلد سیزدهم و چهاردهم کتاب عبقات؛ دربارۀ حدیث شریف: ”انی تارک فیکم الثقلین الی آخره“. نگاشته شده است. و تمام این چهارده جلد از کتاب عبقات چاپ شدهاند.
- 15. استقصاء الإفحام که ده جلد است این کتاب بر رد کتاب منتهیالکلام ملا حیدر علی سنی که ناصبی بوده نوشته شده. انصافاً که در این کتاب حق مطلب را ادا کرده و راجع به تحریف و عدم تحریف کتاب و اثبات وجود مقدس حضرت مهدی موعود علیه السلام و شرح حال گروه زیادی از علمای اهل تسنن و صحاح سته اعجاز نموده است.
- 16. الشریعه الغراء؛ حاوی علم فقه از ابتداء تا کتاب دیات است؛ این کتاب نیز چاپ شده است.
- 17. شعلۀ جوّاله؛ موضوع این کتاب بحث و فحص دربارۀ احراق مصاحف است. این کتاب هم چاپ و به فارسی ترجمه شده است.
- 18. شمع المجالس؛ این کتاب حاوی قصائد عربی و فارسی میباشد که از انشاءآت خود میرحامدحسین است و دربارۀ حضرت امام حسین علیه السلام نوشته شده.
- 19. شمع دمع؛چاپ و به زبان اردو ترجمه گردیده.
- 20. صفحة الالماس فی الارتماس؛ دربارۀ غسل ارتماسی نگاشته و چاپ شده.
- 21. الطارف فی الالغاز و المعمیات؛
- 22. العشرة الکامله؛ دربارۀ شرح ده مسئلۀ مشکل نوشته و چاپ شده.
- 23. افحام اهل الیمن؛ در چند جلد.
- 24. اسفار الانوار عن وقایع افضل الاسفار؛ این کتاب که چند جلد است حاوی حوادث مکۀ معظمه و زیارت ائمۀ عراق و اعتاب مقدسه میباشد.
میرحامدحسین کلیۀ این کتاب ها را با قلم و مرکب و کاغذی که ساخت اسلام بوده مینگاشته
و تا آنجا که ممکن و مقدور بوده از مصنوعات غیر مسلمین اجتناب میکرد.