دکتر عبدالحسین طالعی، در سال 1340 شمسی دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات اولیه، در سال 1358 در مقطع کارشناسی وارد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران شد. وی در سال 1370 رتبه اول رشته کتابداری در مقطع کارشناسی ارشد را به خود اختصاص داد و سپس در سال 1382 تحصیلات خود را در رشته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث پی گرفت. ایشان در دوران تحصیلات خویش از محضر اساتید به نامی در زمینههای مختلف علم الحدیث، علوم قرآنی، کتابشناسی و نسخهشناسی، تحقیق متون کهن و … از جمله مرحوم علیاکبر غفاری، مرحوم علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، مرحوم سید علی کمالی دزفولی، عبدالحسین حائری و حسین درگاهی، بهره برد.
وی اقدامات عملی بسیاری درزمینه کتابداری، نشر و ویرایش کتاب انجام دادهاند که ازجمله آنها میتوان به تأسیس و مدیریت کتابخانه و مرکز اسناد موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت وزارت نیروی در مهرشهر کرج، توسعه و مدیریت کتابخانه بنیاد بعثت تهران، تأسیس، توسعه و مدیریت بخش کارشناسی فرهنگی در موسسه فرهنگی نبأ تهران، بنیانگذاری بخش کتابهای عمومی و ویرایش حدود ۴۰ عنوان کتاب در موسسه نشر حدیث، تأسیس بخش احیای متون کهن در بنیاد بعثت تهران، همکاری گسترده با کتابخانه تخصصی موسسه فرهنگی نبأ در زمینه مجموعهسازی و سازماندهی، همکاری با موسسه کتابشناسی بزرگ شیعه در قم و بسیاری فعالیتهای دیگر را نام برد.
ایشان در حال حاضر، مدرس و عضو هیئتعلمی دانشگاه قم بوده و مدیریت داخلی فصلنامه تخصصی سفینه، مدیرمسئولی فصلنامه خبر و نظر، عضویت در هیئت مؤسس و هیئتمدیره انجمن کتابداری و اطلاعرسانی استان قم و ریاست هیئتمدیره انجمن کتابداری و اطلاعرسانی این استان را به عهده دارند.
-چه اقداماتی تاکنون در راستای معرفی شخصیت علامه میر حامد حسین و خاندان عبقات اعمّ از نگارش کتاب یا مقاله توسط شخص حضرتعالی یا دیگر نویسندگان انجام شده است؟
قبل از جواب دادن به سؤالهای شما باید عرض کنم هم من و هم بقیه دوستانی که در این کار دخیل هستند واقعاً باید شاکر نعمت خداوند متعال باشیم که توانستهایم گرد غفلت و فراموشی را از چهره یک عالم خدوم، خدمتگزار و یاور مخلص امیرالمؤمنین و اهلبیت (سلام الله علیهم) برگیریم.
اینکه در راستای معرفی شخصیت میر حامد حسین چه کارهایی انجام شده، شاید بهتر باشد به همان زمان حیات میرحامد حسین برگردیم چرا که در زمان حیات ایشان افراد زیادی بر کتابشان تقریظ نوشتهاند. تمام آن تقریظ¬ها در کتابی تحت عنوان سواطع الانوار فی تحقیقات عبقات الانوار جمع شده است و إن شاء الله بهزودی منتشر میشود.
امّا شاید در میان تمامی معاصران مرحوم میرحامد حسین، نقش محدث نوری بسیار پررنگتر باشد. ازآنجا که محدّث نوری خود انسان پُرکار و پُرتألیفی بوده، لذا قدر زحمات مرحوم میرحامد حسین را بهخوبی درک میکرده است. بگذریم که محدّث نوری ساکن نجف و در مرکز علم بود و به اهل علم و کتابخانههای گوناگون دسترسی داشت؛ برخلاف میرحامد حسین که از این نعمت بیبهره بود.
به هرحال مکاتبات فراوان مرحوم محدّث نوری با میرحامد حسین موجب روشنتر شدن چهره علمی علامه و آشکارتر شدن تلاشهای ایشان در به ثمر نشستن عبقات شد. اصولاً خود میرحامد حسین به ثبت جزئیات اهمیت میداد. ایشان خود، مکاتباتش را گردآوری کرده است و سفرنامه حجّ و عتبات عراق را خودش نگاشته است. این نوشتهها برای شناخت زوایای زندگی او بسیار مهم هستند. نگارش کتاب شذور العقیان توسط برادر ایشان، سیّد اعجاز حسین، و نیز کشف الحجب و الاستار، در همین راستا کمککار ما هستند.
این شناساندنها، همه در زمان حیات علامه بود و دیگر ادامه نیافت تا آنکه آقای محمدرضا حکیمی در حدود سال 1359 کتاب میرحامد حسین را نوشت. بعدها در برنامههایی چون دیدار با ابرار و بهصورت پراکنده لابهلای نوشتهها و مقالهها، از میرحامد حسین و کتاب او، نام برده میشد تا اینکه در ابتدای دهه 70، یعنی سالهای 63 و 64، به همّت آیتالله سید علی میلانی کتابهایی با عنوان خلاصة عبقات الانوار به چاپ رسید که بعدها نام نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار را بر آن گذاشتند. آنگونه که من بیواسطه از خودشان شنیدم، ایشان از آغاز طلبگی در کربلا، به جهت ارتباطی که پدرشان، مرحوم سیّد نورالدین، با نوه میرحامد حسین، سیّد محمد سعید موسوی عبقاتی، داشتهاند، به تلخیص عبقات علاقهمند میشوند و همین پیگیریها و علاقهمندی ایشان به عبقات بود که زمینهساز این همایش بزرگ در تکریم مرحوم علامه میرحامد حسین میشود.
نقش بنده در این میان، بیشتر ترویجی است. از همین رو بنده در ویرایش ترجمه فارسی نفحات الأزهار، سهمی داشتهام. بحمدالله ترجمه نفحات در 10 جلد توسط انتشارات نبأ به چاپ رسید.
– به نظر شما، علامه میرحامد حسین برای تألیف عبقات چه میزان وقت صرف کردهاند؟
یکی از پرسشهای اساسی ما همین است که علامه چگونه زمان را مدیریت میکرده است. امیدوارم بتوانیم از لابهلای نوشتهها، نامهها و مکاتبات برجایمانده، پاسخ این پرسش را بیابیم. ولی بههرحال برای من مبهم است که ایشان با وجود فقر و بیماری و تنوع و تعدد کارها و عمر 60 ساله، چگونه به تألیف عبقات و دیگر کتابها موفق شدند؟!
– با توجه به عظمت و جایگاه و شخصیت علامه، چه چیز باعث شده شخصیت میر حامد حسین هنوز ناشناخته باشد؟
این بحث یک سلسله علل و عوامل عمومی دارد که به ضعف و کمکاریهای فراوان ما در تمام رشتهها و در تمام حوزهها بازمیگردد. اما عواملی هم هست که تنها ویژه شخصیت شناسی میرحامد حسین است.
متأسفانه نظام پژوهشی ما در تمام حوزهها بیمار است. یعنی تنها در مسیرهای فراخ راه میپیماید، ولی هر جا مسیر اندکی سنگلاخ و ناهموار باشد، کارها زمین میمانَد.
اجازه دهید کمی عینیتر سخن بگوییم. دوره امامت امام هادی (علیهالسلام) 33 سال است، یعنی سه سال بیشتر از دوره امامت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)؛ امّا حجم پژوهشهایی که درباره دوره امام هادی (علیهالسلام) صورت گرفته است، بسیار کمتر است. طبیعی است وقتی ما نسبت به امامان خود اینهمه کمکار هستیم، درباره علما به طریق أولی چنین میکنیم! حتّی این موضوع درباره علمای معاصر هم صادق است. برای نمونه، به جز الغدیر علامه امینی که خود تمامی کار نگارش آن کتاب را بر عهده داشته، دیگر چه اثری از او در دست داریم؟
پس نظام پژوهشی ما بیمار است؛ نه دانشگاه و نه حوزه، مسئله تحقیق متون را به عنوان یک کار پژوهشی، جدّی نگرفتهاند!
به ویژه در باب شخصیت شناسی میرحامد حسین، افزون بر همه آن عوامل و مشکلات عمومی چند عامل دیگر نیز در کم توجّهی به شخصیت ایشان مؤثر است:
1. آثار عربی میرحامد حسین و همچنین خاندان ایشان، مسجّع بوده و روان نیست و پر است از واژههای مهجور و غریب. آثار فارسی ایشان هم همینگونه است. مکاتبات و نوشتههای این خاندان که در مجموعه سهجلدی اوراق الذهب به چاپ رسید، بهخوبی نمایان گر اینگونه نثر مسجّع است. علت این امر هم باز میگردد به تطوّر نثر آن هم در شبه قارّه. این تطوّر را ما در ایران هم داریم. برای نمونه نثر فارسی آثار مرحوم علامه مجلسی و معاصرانش، روان است؛ اما 200 سال بعد، نثر علمای زمان قاجار، بسیار سنگین است و گویی کهنهتر شده است.
پس آن نثر میرحامد حسین و هندیهای معاصر وی، نه با فارسها و نه با عربهای این زمان، ارتباط برقرار نمیکند. از قضا، این نثر، با هندیهای این زمان نیز نمیتواند ارتباط برقرار کند؛ زیرا زبان امروز مردم هند، انگلیسی است.
2. مشهور است که آثار خاندان عبقات ردیّه هستند. همین باعث میشود که برخی با خود بگویند ایرادهای دهلوی که برای ما مسئله نیست تا در پی پاسخ این ایرادها باشیم!
حال آنکه این برداشت از آثار میرحامد حسین و خاندان ایشان، سراسر نادرست است؛ زیرا مقصود میرحامد حسین در نگارش عبقات، تنها پاسخ به ایرادهای دهلوی نبوده است؛ بلکه قصد داشتهاند اثری پدیدآورند که نسلهای آینده نیز بتوانند از آن بهرههای فراوان ببرند؛ و عبقات در واقع، همینگونه است. میدانید که عبقات در ردّ باب هفتم تحفه نوشته شده است. باب هفتم تحفه، چند صفحه بیشتر نیست. اگر قرار بود علامه بر این باب ردیّه بنویسند، خوب حداکثر باید دو یا سه یا نهایت ده برابر حجم باب هفتم تحفه را به ردیّه اختصاص بدهند. ولی میبینید که عبقات چندین جلد قطور است. پس نمیتوان عبقات را تنها ردّ باب هفتم تحفه دانست.
3. عامل سوم، تحقیق عمیق و پردامنه این کتاب در موضوعات گوناگون است. کسانی که با این کتاب و شیوه تحقیق آن آشنا هستند، بهخوبی از باریکبینیهای میرحامد حسین آگاهند. مثلاً ایشان برای اثبات وثاقت یک راوی، دیدگاه بسیاری از علمای اهل سنّت را در توثیق او یادآور میشود؛ اگر در این میان، کسی یافت شود که او را تضعیف کرده باشد، بر اساس مبانی رجال اهل سنّت، این تضعیف را پاسخ میدهد؛ و ژرفکاویهای دیگری از این دست.
از این رو اگر کسی بخواهد عبقات را خوب بفهمد، باید بر مجموعهای از دانشهای گوناگون چون رجال، تاریخ، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، کلام، فلسفه و جز اینها، تسلّط یا دستکم آشنایی داشته باشد. بدیهی است که هرکسی حوصله نمیکند در این مسیر پرفراز و نشیب، گام به گام با ایشان همراهی کند.
– آیا میتوان گفت در دسترس نبودن نسخههای عبقات، یکی از دلایل عدم اقبال به این کتاب بوده است؟
بله. ایجاد گسست فرهنگی در جامعه هند و رو به زوال رفتن تشیّع در شبه قارّه، باعث شد تا آثار دانشمندان شیعه آن زمان هند، به دست غیر هندیها نرسد. افزون بر آنکه به دلیل مشکلات فراوان در فرایند چاپ و تأمین هزینههای آن، این آثار به دست بسیاری از هندیها هم نرسید.
با وجود این، باید قدردان زحمات مرحوم سیّد محمدعلی روضاتی، مرحوم غلامرضا مولانا و مرحوم سیّد رضا صدر بود که به تحقیق و تصحیح برخی از مجلّدات عبقات همّت گماشتند.
در این میان، زحمات آقای خواجه پیری در مرکز میکرو فیلم نور در هند، یک نقطه عطف فوقالعاده است که بههیچ وجه قابلانکار و فراموششدنی نیست.
– امتیاز میر حامد حسین نسبت به دیگر عالمان شیعه را در چه میدانید؟
میر حامد حسین هم محقق بود، هم زمانشناس و هم مسئله شناس؛ و افزون بر اینها، ذوق تألیف هم داشت و صاحب همّت والا بود و همانطور که پیشتر عرض شد، او با آیندهنگری خود، زمان را بسیار خوب مدیریت کرده است.
امتیاز دیگر میرحامد حسین، شیوه دقیق پژوهشی ایشان است. ما کمتر کسی را میتوانیم بیابیم که به توانمندی و استحکام ایشان، کار کرده باشد.
– راهکارهای پیشنهادی حضرتعالی برای معرفی هر چه بیشتر و بهتر علامه به جامعه علمی در ایران و فراتر از ایران چیست؟
پیش از شروع در هر کاری، باید بدان کار احساس نیاز شود. طبیعی است که اگر ما خود را نیازمند چیزی ندانیم، در پی برآوردن آن هم نمیرویم. مثلاً اگر کسی که واقعاً مریض است، ولی خود را مریض نمیداند، طبیعی است که به پزشک هم مراجعه نمیکند.
به نظر من، ما هنوز اهمیت و نیاز جدّی به مباحث امامت را درک نکردهایم. مرحوم محدّث نوری در یکی از نامههایی که به میرحامد حسین مینویسد، تصریح میکند که اگر به نگارش مستدرک اشتغال نداشتم، به عنوان خادم در خدمت شما بودم! آری او، محدّث نوری است و اهمیت مبحث امامت را با تمام وجود درک میکند و از این رو حاضر است به عنوان خادم در خدمت میرحامد حسین باشد.
شبیه همین را در مرحوم آیتالله سیّد علی بهبهانی میبینیم که چاپ کتاب مصباح الهدایة را بر چاپ کتابهای فقهی و اصولی خود مقدّم کردند. مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی نیز الانوار القدسیّة را مقدّم بر آثار فقهی و اصولی خود میدانستد.
ما باید اهمیت مسئله امامت را برای این نسل، توضیح دهیم و با مشورت با برنامه ریزان درسی، بررسی کنیم که چگونه میشود این نیاز را در جامعه ایجاد کرد. آن وقت است که جوانان ما و قشر تحصیلکرده حوزوی و دانشگاهی، به کتابهایی چون عبقات، الغدیر، غایة المرام، اثبات الهداة، احقاق الحق و مانند اینها اقبال میکند.
کتابهای ادبی چون بوستان و گلستان سعدی، غزلیات حافظ، مثنوی مولوی و کتابهایی ازایندست، ازآنرو که قطعاتی از آنها در کتابهای درسی مقاطع مختلف گنجانده شد، همه مردم دستکم با نام این کتابها آشنا هستند. آیا کتابهایی که در بحث امامت نگاشته شدهاند، نباید دستکم بهاندازه آن کتابها ترویج شوند؟ حالآنکه همه میدانیم امامت از اصول دین است.
برای ترویج کتابهایی مثل عبقات و الغدیر، یکی از راهکارهای مهم و اساسی، ارائه تلخیصهای ساده و روان است. همچنین میتوان فهرستی از مطالب مرتبط با موضوعات مطرح شده در عبقات را تهیه کرد و برای انتخاب موضوع پایاننامه، به مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی سپرد.
– بهعنوان سخن پایانی اگر ناگفتهای باقی مانده است، بفرمایید.
نباید تصور کنیم که برگزاری همایش میرحامد حسین، پایان کار است، بلکه این تازه شروع کار است. ایرانیها، هندیها و عربها، همگی باید بدانند که میرحامد حسین تنها متعلق به کشوری خاص نیست، بلکه اندیشمندی بزرگ و از مفاخر دنیای علم است. پس همگی باید در راستای احیای شخصیت وی، تلاش کنند.