علامه میرحامد حسین احیاگر فرهنگ امامت در دوره معاصر
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدتقی سبحانی:
همانگونه که مورد انتظار است، همایشها به دنبال نکوداشت و بزرگداشت شخصیتهای علمی و معنوی هستند. هدف اصلی معمولاً این است که شخصیتی از تبار اندیشمندان و دانشمندان دین و علم، بازشناسی و به جامعۀ علمی و فرهنگی معرفی شده و از کارها و دستاوردهای وی تقدیر شود و جامعه هم بتواند به سهم خود از این میراث بهرهبرداری کند. اولین هدف از برگزاری همایش مرحوم علّامۀ بزرگوار، میرحامد حسین لکهنوی، همین نکتۀ اساسی است.
مرحوم میرحامد حسین بیگمان از شخصیتهای طراز اول مکتب تشیّع در دورۀ معاصر است که به دلیل حضورش در منطقهای که در دههای اخیر کمتر موردتوجه شیعیان بوده، شخصیت و ابعاد وجودیاش ناشناخته مانده است. علّامه میرحامد حسین شخصیتی ذو وجوه و دارای ابعاد گوناگون و متنوع بود. در بُعد علمی در بسیاری از دانشهای اسلامی اعم از فقه، رجال، حدیث، کلام، تفسیر و سایر علومی که معمولاً در بین اندیشمندان مسلمان رواج داشت به حد تخصص و اجتهاد رسیده بود.
از سوی دیگر، وی شخصیتی مجاهد و تلاشگر در مسیر احیای تفکر راستین اسلامی و حمایت و مرزبانی از میراث بزرگ امامت است. او فقط یک شخصیت فرهنگی و علمی نیست، بلکه یک شخصیت اجتماعی و میدانی است. هنگامیکه احساس خطر میکند و دشمنان را در تقابل با اندیشۀ ناب اهلبیت علیهم السلام جسور و بیپروا میبیند، از جان مایه گذاشته و تمام هویّت و حیثیّت خود را به صحنه میآورد و با آنان میستیزد؛ پس میتوان او را یکی از احیاگران فرهنگ اصیل امامت در دورۀ معاصر به شمار آورد.
علّامه میرحامد حسین در نقطهای تاریخی و جغرافیایی میزیست که شدیداً نیازمند معرفی و نشر تشیّع بود؛ منطقهای از هند که اگرچه تشیّع در یک دورۀ کوتاه در آنجا حضوری سیاسی و اجتماعی داشت، اما ریشههای علمی استواری نیافته بود. ایشان ابزار و امکانات لازم را برای این کار فراهم کرد و به توسعۀ حوزۀ علمیّه و تأسیس کتابخانهای بزرگ دست زد و آثار گران بهایی تولید کرد و کوشش نمود یکّه و تنها، زمینۀ نشر مبانی تشیّع را فراهم کند.
یک بعد دیگر از ابعاد مهم این شخصیت که شناسایی آن جزء اهداف این همایش است، معرفی خاندان و اساتید علّامه است که در رشد این شخصیت و پرورش او موثّر بودهاند. غالباً چنین است که افراد بزرگ، پرورشیافتۀ خانوادههای بزرگ و اساتید و مربّیان برجسته هستند. از این جهت نیز بخت با علامه میرحامد حسین یار بود که از یک پدر عالم و دانشمند و مجاهد و نیز یک استاد بزرگ و نامدار به نام سید دلدار علی برخوردار بوده است.
وقتی تمام اینها را کنار هم میگذاریم احساس میشود که باید این شخصیت و خاندان و این حوزۀ فکری و فرهنگی تشیّع در هند، بازخوانی و بازشناسی شود.
طبیعی است که در همایشهای علمی، علاوه بر معرفی شخصیت، اندیشههای آن شخصیت هم باید معرفی شوند. همچنین لازم است از آثار، رسالهها و کتابهایی که معمولاً در گوشۀ عزلت قرار میگیرند نیز رونمایی شود تا در دسترس محققان و اساتید قرار گیرند. تلاش جدّی ما این است که در زمان برگزاری این همایش، کلیّۀ آثار مربوط به این شخصیت و در حدّ امکان دیگر افراد این خاندان، تصحیح و احیا شوند.
هدف دیگری که از این همایش وجود دارد، الگوسازی شخصیت میرحامد حسین برای نسل جوانِ محققان و دانشمندان اسلامی و شیعی است. همانگونه که اشاره کردم، میرحامد حسین ابعاد وجودی و شخصیتی متنوعی دارد که امروز میتواند برای بسیاری از افراد درسآموز بوده و مورداستفاده قرار گیرد. البته طبیعی است که برای الگوسازی یک شخصیت باید «معاصر سازی» او هم صورت گیرد؛ به این معنا که با توجه به شرایط زمان و مکان او، الگوهایی امروزی برای نسل جوان معرفی شوند.
ما در شخصیت میرحامد حسین، ویژگیهایی میبینیم که کاملاً میتواند به این الگوسازی کمک کند. او شخصیتی است که با تلاش خود و با بهرهمندی از ظرفیتهای شخصیاش، سعی میکند به عالیترین مقام علمی برسد. ویژگی دیگر، غیرت ورزی میرحامد حسین است که از این جهت به گمان ما یکی از نوادر روزگار است. در اینکه بسیاری از دانشمندان شیعه بهنوبۀ خود مجاهدت و ازخودگذشتگی کردند هیچ تردیدی نیست، امّا در زندگانی میرحامد حسین صحنههایی وجود دارد که او را از یک شخصیت عادی فراتر میبرد.
او با کمترین امکانات در دورافتادهترین نقطۀ جهان تشیّع نهضتی به پا میکند که عالمان بزرگ نجف، قم، خراسان و دیگر بلاد شیعه خودشان را نیازمند دستاوردهای او میدانند و این کار کمی نیست. معمولاً شخصیتهای بزرگ علمی در محیطهای مرکزی و حوزههای مادر رشد میکنند، امّا میرحامد حسین در یک نقطۀ حاشیهای از جهان تشیّع به چنین جایگاه بلند و رفیعی میرسد.
این تلاش نه فقط مرهون یک کار آکادمیک علمی است، بلکه نتیجۀ آن غیرت دینی است که از سراسر وجود او میجوشد و او را لحظهای آرام نمیگذارد. او وقتی کوچکترین خطری که متوجه کیان اسلام و تشیّع است احساس میکند، جوانمردانه وارد پیکار علمی و فرهنگی میشود و لحظهای از مجاهدت و سختکوشی فروگذار نمیکند.
حتماً در طول همایش به گوشههایی از زندگی فداکارانه او اشاره میشود که در اینجا مجال بازگویی آنها نیست. درمجموع به نظر میرسد در مقایسه باشخصیتهای دیگری که در طول دهههای گذشته برای بزرگداشت آنها همایشها و نشستهای علمی برگزار شده، میرحامد حسین نهتنها از بسیاری از آنها کمتر نیست، بلکه از این جهات کاملاً برتر است و برگزاری چنین همایشی برای وی کاملاً ضروری و شایسته است.
در گام اول، «شورای سیاستگذاری» مرکّب از رؤسای مؤسسات علمی و فرهنگی، شکل گرفت. شورای دیگری نیز با عنوان «شورای علمی همایش» متشکل از شخصیتهای علمی تشکیل شد تا برنامههای علمی را بررسی و برنامهریزی کرده و نظارت بر فرآیند کارهای علمی مجموعه را به عهده داشته باشند. به موازات این دو شورا دبیرخانه علمی واجرایی همایش وظیفه پیگیری سیاستها و اجرای برنامه ها را بر عهده دارد.
با توجه به اهداف بسیار بزرگ و بلندی که ذکر شد، ما همایش را نقطۀ آغاز این فعالیتها تلقی میکنیم. احساسمان این است که نباید همایش میرحامد حسین بهعنوان یک پدیدۀ علمی ظهور پیداکرده و بعدها خاموش شود؛ بلکه باید همایش نقطۀ آغازی باشد که محققان، طلاب، دانشجویان و اساتید را متوجه علّامه میرحامد حسین کند تا حرکت علمی نوینی آغاز گردد.
ما برای نخستین گام طبیعتاً احیای آثار این شخصیت و خاندانش را مورد توجه قراردادیم. همانطور که میدانید این مدرسۀ علمی تشیّع در هند، آثار متعدّد و متنوعی دارد، امّا متأسفانه به دلیل عدم توجه شیعیان یا در کنج کتابخانهها مانده یا در اختیار افراد خاصی است که به نشر آنها اقدام نمیکنند. اولین نکته این بود که ما به کمک مؤسسات و اساتید فن، این آثار را شناسایی و سپس در جهت احیای آنها تلاش کنیم. لذا نخست در کتابخانههای ایران جستجوی گستردهای صورت گرفت و در سفری که محقّقان ما به هند داشتند، از کتابخانههای هند و از مرکز میکروفیلم نور و مدیرمسئول محترم آن، جناب دکتر خواجه پیری، بسیار بهره بردیم تا بتوانیم فهرست نسبتاً جامعی از این آثار فراهم بیاوریم. البته در گذشته برخی از این آثار توسط محقّقان و مؤسساتی احیا شدهاند که ممکن است به مناسبت همایش، بازنشر پیدا کنند. در همین راستا بنیاد بینالمللی امامت که بار اصلی همایش را بر دوش دارد و موسسۀ کتابشناسی شیعه و آستان قدس رضوی (علیه آلاف التحیة و الثناء)، مسئولیت احیای این آثار را به عهده گرفته و هرکدام بخشی از این آثار را احیا میکنند.
کار دیگری که صورت گرفته، تحقیقی جامع دربارۀ کتابخانۀ ناصریّه است که یکی از بازماندههای مهم فرهنگی میرحامد حسین به شمار میآید. او برای پیشبرد اهداف خویش تلاش کرد که نسخههای گرانبهایی از نگاشتههای شیعه و سنّی را در کتابخانه خویش جمعآوری کند؛ اما متأسفانه کتابهای این کتابخانه مدتی پس از فوت ایشان پراکنده شده و اساس آن رو به اضمحلال رفته است. ولی تلاش ما این است که بتوانیم گذشتۀ کتابخانۀ ناصریّه را در یک پژوهش مستقل معرفی کرده و عظمت این کار را نشان دهیم.
در کنار این فعالیتها چند پژوهش مستقل انجام شده است. شناخت نامۀ علّامه میرحامد حسین که حاوی تمام نوشتههایی است که دربارۀ او نگاشته شده، یکی از آنها است. همچنین مجموعهای از کتابهایی که در شرححال میرحامد حسین یا یکی از اعضای این خاندان نوشته شده، شناسایی شدهاند که إن شاء الله احیا یا بازنشر میشوند. پیشبینی کردهایم که بعد از همایش یک کتاب مرجع در باب شخصیت و اندیشههای میرحامد حسین نگاشته شود که ممکن است به چند زبان ترجمه گردد.
کار دیگری که بنا داریم انجام دهیم این است که در آستانۀ همایش یک مسابقۀ سراسری از برخی آثار میرحامد حسین برگزار کنیم تا مخاطبان عمومی هم با اندیشههای ایشان آشنا شوند.
یکی از مواردی که همیشه در باب آثار این خاندان مطرح بوده این است که نسخههای خطّی این آثار در اختیار همگان نیست و معمولاً محققان از دسترسی به آنها محروم هستند. دبیرخانۀ همایش نرمافزاری را به مناسبت همایش تولید میکند و تمام نسخههایی که از آثار میرحامد حسین و خاندان و اساتید اوست، در یک مجموعه گسترده به نویسندگان و محققان تقدیم میکند. مجموعه آثار احیاشده إن شاء الله به مناسبت کنگره منتشر شده و از آنها رونمایی میگردد.
یکی از کارهای دیگری که بایسته است در این زمینه صورت گیرد، بازسازی و نوسازی آثار این شخصیتها است. همانطور که میدانیم مرحوم میرحامد حسین آثار خویش را غالباً به زبان فارسی هندی نگاشته و استفاده از این آثار برای خوانندگان امروز بسیار دشوار است. مهمترین اثر میر حامد حسین کتاب عبقاتالانوار است که همۀ بزرگان شیعه او را ستودهاند و او را بهعنوان حجّت شیعه و یا بهعنوان مأخذ و منبع بزرگ تشیّع در دفاع از کیان معارف اهلبیت شمردهاند. این اثر در گذشته بهصورت سنگی چاپ شد و بخش حدیث غدیر آن احیاء گردید. امروز احیای این اثر در بخشهایی از بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در حال انجام است که باید بهسرعت و به صورت جدّی انجام شود و امیدواریم در همایش هم بخش زیادی از آن ارائه شود.
در مورد عبقاتالانوار که مهمترین و درخشانترین اثر علّامه میرحامد حسین است، بیگمان باید گفت در طول تاریخ تشیّع، در حوزۀ امامت چنین اثری با این وسعت و عمق نگاشته نشده است. البته میدانیم که در باب امامت از زمان حضور اهلبیت (علیهمالسلام) و شاگردان امام صادق (علیهالسلام) نگارش آثاری در باب امامت آغاز شده و شخصیتهای بزرگی مثل هشام بن حکم در این باب کتاب نوشتهاند. در دوران غیبت هم در باب امامت آثار بسیاری نگاشته شده است و شاید بتوان گفت کمتر شخصیت طراز اولی در تشیّع یافت میشود که اثری در باب امامت ننگاشته باشد. ولی میرحامد حسین در عبقات الانوار علیرغم اینکه از همۀ این آثار بهره برده، اما حقیقتاً گامی برداشته که بهکلی سطح مطالعات امامت را متحوّل ساخته است. میرحامد حسین از همۀ روشهای رایج و معهود در حد امکان استفاده کرده است. پارهای از آثار امامت پژوهی در گذشته بیشتر با تکیه بر آثار مخالفان و بهگونهای جدلی به رشتۀ تحریر در آمده بودند، بهگونهای که در برخی از این آثار فقط بُعد حدیثی وجود داشت و از مباحث تفسیری و قرآنی کمتر استفاده شده بود؛ و در برخی از این آثار اصلاً نشانی از مباحث گستردۀ حدیثی و رجالی وجود نداشت؛ اما عبقاتالانوار افزون بر مباحث گستردۀ تفسیری، حاوی تحقیقات بسیار مهم رجالی و کتابشناختی است؛ لذا میتوان گفت این اثر کاملاً ناظر به میراث شیعه است؛ چراکه از منابع و اطلاعاتی که ما در روایات و تاریخ خودمان داریم به گستردگی استفاده میکند. هرچند این کتاب بر اساس نقد مخالفان نوشته شده و رویاروییاش بیشتر با نظریههای رقیب است، اما جایجای این اثر نشان میدهد که میرحامد حسین گوشه چشمی به آثار امامیّه نیز داشته است.
از ویژگیهای دیگر این کتاب بهرهمندی از مباحث فقهی در حوزۀ مطالعات امام پژوهی است. این هم یکی از ابتکارات و نقطههای درخشان این کتاب است که توانسته بهگونهای فقه مقارن را به عرصۀ امامت پژوهی وارد کند.
از ویژگیهای دیگر این کتاب گستردگی و ورود آن به مباحث جزئی و تنصیصی است. اگر این کتاب به صورت کامل منتشر شود شاید به چهل یا پنجاه جلد برسد و این تتبع گستردۀ نویسنده برای محققان زمینۀ خوبی را فراهم میسازد.
به دلیل اهمیت این کتاب در همین دورۀ معاصر نیز بارها شخصیتهای بزرگی بر اهمیتش تأکید کرده و بر ضرورت نشرش اصرار ورزیدهاند. بااینهمه میبینیم که این اثر هنوز چاپ مطلوبی ندارد.
علامه مرحوم میرحامد حسین وقتی این کار سترگ را به انجام میرساند، از همان آغاز برای چاپ این اثر با سختی رویارو میشود و ظاهراً از طریق استقراض و پیگیریهای فراوان میتواند جلدهای نخستین آن را بهصورت منتشر کند. در زمان خود ایشان و اندکی پس از فوت ایشان، بخشی از این کتابها بهصورت سنگی به چاپ رسیده است؛ اما آن چاپها هم انتشار گستردهای پیدا نکرد تا اینکه در دورۀ معاصر یکی از محققان، بخش حدیث غدیر را احیا و چاپ کرد؛ اما حدود ده سال پیش بود که به دستور مقام معظم رهبری، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی مأموریت یافت تا این اثر را تصحیح و منتشر کند که تاکنون تنها سه مجلد به چاپ رسیده است. حقیقتاً این سؤال جدّی هنوز هم مطرح است و به گمان من باید بگوییم عامل اصلی آن، غفلت بزرگ جامعۀ شیعه و حوزههای علمیه از این اثر سترگ بوده است.
البته عوامل دیگری هم در این تأخیر موثّر بودهاند؛ یکی آنکه این نسخهها در منطقۀ هند و در دست کسانی بود که اهتمام لازم را برای نشر آنها نداشتند. عامل دیگر میتواند ادبیات و زبان فارسی کهن آن باشد که شاید قابلاستفاده برای همه نبوده است. عامل سوم، زبان فنّی و علمی این اثر است و برخلاف بسیاری از کتابهایی که علمای بزرگ در باب امامت نوشتهاند، این کتاب بسیار تخصصی و علمی است.