تأملی در کتاب “شوارق النصوص فی تکذیب فضائل اللصوص”، نوشته علامه میرحامد حسین لکهنوی رحمهالله
علامه مجاهد میرحامد حسین لکهنوی را غالباً به کتاب عبقاتالانوار میشناسند. ولی این تنها خدمت جاودانه و یادگار ماندگار میرحامد حسین نیست. برای شناخت جامع و همه جانبۀ ایشان باید تمام آثار ایشان را دید و شناخت. یکی از این کتابها که تا کنون کمتر شناخته شده و کمتر نام آن به میان آمده، کتاب شوارق النصوص است که برای تبیین جعلی بودن برخی از احادیث در فضائل خلفا نوشته است. کمتر شناخته شده، از آن روی که تا آنجا که مباحث مربوط به احادیث موضوعه در درسنامههای علم الحدیث یا کتابهای مستقل در این زمینه را تا کنون دیدهایم، از این کتاب مهم حتی در پیشینۀ بحث احادیث موضوعه یاد نکردهاند. همین مطلب یکی از انگیزههای این نگارنده این سطور است.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در کلامی گویا و راهبردی برای دستیابی به حقیقت، شناخت دشمن حق را یکی از پیشنیازهای جدی میداند و میفرماید: وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِيثَاقِ الْكِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي نَبَذَه» (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷). شاید جلال الدین بلخی با عنایت به همین حدیث شریف گفته باشد: جز به ضد، ضد را همی نتوان شناخت تا ندانی درد نشناسی نواخت، به هر حال برای تکمیل و تعمیق آموزههای امامت که علامه میرحامد حسین در عبقات نوشته است، باید سری به مخزن احادیث جعلی در فضائل مدّعیان زد تا راه رخنۀ دیگران بسته شود. این راهی است که ایشان در کتاب شوارق النصوص پیموده تا دزدان دین را بشناساند و راه نفوذ آنان را ببندد.
متن کتاب را مؤلف بزرگوار در هفت باب سامان داده که در سالهای اخیر بابهای یکم و دوم و چهارم دستیاب شد و همان مقدار از متن کتاب به تحقیق استاد طاهر سلامی منتشر شد. اینک ترجمه فارسی به قلم محقق و حدیث پژوه ناشناختۀ معاصر، جناب محمدرضا کریمی پیش روی ماست. و این یادداشت بر اساس آن نوشته شده است.
مترجم گرامی کتاب را با مقدمهای مفصل (حدود ۶۵ صفحه) در باب امامت و جایگاه آن در نظام معرفت دینی آغاز کرده که خود در حدّ رسالهای مستقل به شمار میآید. پس از آن به اختصار در بارۀ کتاب و مؤلف سخن میگوید. مؤلف نیز سخن خود را با مقدمهای کوتاه ولی پرنکته در باب انگیزۀ جعل این گونه موضوعات آغاز میکند. آنگاه با شیوهای نزدیک به روش ورود خود در عبقاتالانوار، احادیث منسوب را از سه جهت بررسی میکند: ۱. تبارشناسی اسناد مختلف حدیث ۲. بررسی رجالی آنها ۳. بررسی متنی.
شیوۀ تحقیق و نگارش کتاب در این مختصر نمیگنجد و خود به مقاله یا پایاننامهای مستقل نیاز دارد. هدف این یادداشت فقط توجه دادن اهل نظر به این مطلب جدی است که توجهی در خور، به آن نشده است.
چند نکته که با تصفحی شتاب زده در کتاب یافتم:
۱. کتاب، با نگاهی دقیق به کتابهای محدثان سنی در بارۀ موضوعاتی مانند آثار ابن جوزی، سیوطی، شوکانی و … نوشته شده، یعنی به نقل و نقد و بررسی آنها بطور جدّی پرداخته است. به نوعی میتوان کتاب شوارق النصوص را ادامۀ علمی کار پیشینیان دانست.
تسلط میرحامد حسین بر علم رجال اهل تسنن دستمایۀ این تداوم علمی است. حدود ۲۲۰ منبع که در نگارش یا ترجمۀ کتاب، مورد استفاده بوده، نشان از ارزش کتاب دارد؛ بهویژه وقتی دشواری نگارش را در سالهای سدۀ سیزدهم در نظر آوریم.
۲. میرحامد حسین در خلال پژوهش خود به مباحث اساسی و کلیدی میرسد که به اختصار توضیح میدهد. از جمله:
تفاوت حدیث جعلی با حدیث ضعیف(ص ۱۰۶ – ۱۰۸).
توثیق خبر نزد اهل تسنن دلیل بر اعتماد ما به آن خبر نمیشود.(ص ۱۲۴ – ۱۲۶).
نمونه استفاده از لفظ جمع برای مصداق مفرد در حدیث تسنن(ص ۲۱۶)
یک بام و دو هوای محدثان اهل تسنن در بررسی احادیث فضائل(ص ۲۸۶).
ارتباط بین محاسبۀ اعمال افراد در قیامت با فضیلت آنها(ص ۳۲۲ – ۳۲۳).
دو پیشنهاد برای گامهای آینده این کتاب بیان میشود.
۱. عناوینی که یاد شد، فقط نمونهای از فوائد فراوان این کتاب است که اگر نمایۀ موضوعی در کتاب بود، در یک نگاه میتوانستیم به آن فوائد دست یابیم. متأسفانه این خلأ در این کتاب ارزشمند، مانند بسیاری از آثار دیگر، مشهود است که امید میرود در چاپهای بعدی به رفع آن اقدام شود.
۲. تا آنجا که شنیدهایم اجازه میدهد، بخشهای دیگر اصل کتاب در کاوشهای بعدی پیدا شده است. اکنون جای آن دارد که همین دو استاد یا اساتید دیگر به تحقیق و ترجمۀ آن همت گمارند.
اگر نظام پژوهش و آموزش دانشگاهی را بیمار نمیدانستم، پیشنهاد میکردم که تحقیق و ترجمۀ بخشهای باقیماندۀ کتاب در قالب پایاننامه ارائه شود؛ ولی چه کنم که «در جبین این کشتی نور رستگاری نمیبینم» و «لعلّ الله یُحدث بعد ذلک امرا». بادا که افرادی موفق به این خدمت اقدام کنند.
نگارش این سطور در آستانۀ میلاد گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و زادروز مبارک امام صادق سلام الله علیه صورت میگیرد، بدان امید که گامی بس کوتاه در مسیر شناخت دقیق و صحیح آموزههای آن پیامبر صادق و این امام صادق باشد. همچنین در ایام اخیر، جامعه تشیع لبنان با فقدان دو شخصیت بزرگ روبرو شد؛ یکی علامه تاریخ پژوه سید جعفر مرتضی عاملی؛ دوم آیة الله سید عبدالله شرف الدین فرزند و آخرین یادگار علامه مجاهد سید عبدالحسین شرف الدین. رحمت گستردۀ خدای بر روح بلندشان که عمری سر بر آستان خاندان نور سودند و گوی فضیلت ربودند. ثواب نگارش و نشر این وجیزه به نیابت از طرف این دو عالم مبرور به درگاه بلند حضرت بقیة الله ارواحنا فداه پیشکش میشود که امروز دین را «قطب الرحی» است و جز با توجه کامل به حضرتش راهی به رهایی نداریم. سایۀ بلندپایه و نظر عنایت حضرتش بر همگان مستدام باد.