بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب نامه
نام این کتاب دانشوران ناصری است که ظاهراً این نام را ناصرالدینشاه قاجار بر آن نهاده. بانی تألیف و انتشار نامۀ دانشوران ناصری، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، پنجاه و چهارمین پسر فتحعلیشاه قاجار و اولین وزیر علوم(وزارت: ۱۲۷۶-۱۲۹۸) در این عصر بود که ناصرالدینشاه او را به این کار مأمور کرد. اعتضادالسلطنه برای این کار و انتخاب نویسنده، دستور داد فرمان شاه را به حاکمان ولایات ابلاغ کنند تا اطلاعاتی راجع به علمای هر منطقه بهطور مستند گردآوری شود. همچنین جمعی از فضلا و نویسندگان برجسته را، که برای تدوین این اثر مایل به همکاری بودند، فراخواند و پس از مصاحبه و امتحان، چهارتن را که واجد شرایط بودند انتخاب کرد و تألیف این کتاب را برعهدۀ آنان گذاشت. نویسندگان منتخب عبارت بودند از شمس العلما شیخمحمدمهدی عبد ربآبادی(متوفی ۱۳۳۱)، میرزاابوالفضل ساوجی(متوفی ۱۳۱۲)، ملاعبدالوهاب قزوینی معروف به ملاآقا(متوفی ۱۳۰۶) و میرزاحسن طالقانی. بار اصلی تألیف برعهدۀ عبد ربآبادی بود، به این ترتیب که مطالبی را که دیگر مؤلفان گردآوری کرده بودند، ترکیب و تألیف میکرد و به نگارش درمیآورد.
اما با مرگ یا خروج برخی از اعضای انجمن نویسندگان و تنها ماندن عبد ربآبادی، بعدها سه تن دیگر به این جمع پیوستند، از جمله شخصی به نام غیاثالدین کاشانی که از جلد سوم تا هفتم در تألیف کتاب دست داشت. کتابت نامۀ دانشوران ناصری برعهدۀ میرزاطاهر همدانی خوشنویس و میرزامهدی آذربایجانی گذاشته شد. علاوه بر کتابخانۀ شخصی اعتضادالسلطنه، کتابخانهای هم برای تألیف نامۀ دانشوران در اختیار مؤلفان قرار گرفته بود که شخصی به نام آقاسیدعلی، کتابدار آن بود. نویسندگان کار خود را در ۱۲۹۶ زیرنظر اعتضادالسلطنه آغاز کردند.
علامه میرحامدحسین در نامه دانشوران ناصری
… چنانکه در جواهر مضیئه تألیف شیخ عبدالقادربنمحمد حنفی و غیرها مذکور است سید اجل استاذ الاساتذه و نقاد الجهابذه[۱] فخر الحافظ الکابرین، و ذخر الفحول[۲] المعاصرین امیرحامدحسین الهندی صاحب عبقاتالأنوار فی إمامةالأئمةالأطهار در مجلد سادس از کتاب مستطاب عبقات که آن مجلد را در کلام بر حدیث شریف تشبیه تلفیق و تصنیف نموده است، و بر منکرین ثبوت و صحت و روایت آن که بعضی از متأخرین محدثین اهل سنت و جماعت میباشند انکار شدید آورده، و حدیث تشبیه را خود از طرق اهل سنت و جماعت بهأعلی درجۀ اثبات رسانیده، و از جمعی کثیر و جمعی غفیر، از ثقات محدثین و مشایخ مسندین[۳]، این خبر را نقل نموده؛
از آنجمله است اخطب خوارزم صاحب این ترجمه که در کتاب مناقب امیرالمؤمنین روایت حدیث تشبیه کرده و از چند طریق این منقبت عظمی و مکرمت کبری را نقل نموده و رسم معتاد و سیر مألوف و سنت جاریۀ صاحب عقباتالأنوار است که از جهت تشیید اساس احتجاج و اتقان بنیان استدلال هر حدیث که از هر طریق اثبات میکند نقله و روات و رجال آن طریق را ترجمه میفرماید، و شرح احوال و مراتب وثاقت و عدالت ایشان را از کتب معتبرۀ قوم ایراد مینماید، و غالباً بر سبیل استطراد[۴] و تصحیح اعتماد و استناد بر شهادت موثقین و معدلین ایشان، تراجم موثقین و معدلین را نیز از مظان معتبر و مواطن معتمد اخراج کرده و در خلال سخن مندرج ساخته و هکذا به قدر مساس الحاجه در ذکر مراتب اعتبار نقلۀ آن اخبار که محل تنازع و تشاجر است بکوشیده.
فبناءاً علی هذه السیرة المألوفه والسنة الجاریه ورسم المعتاد والشرط المنعقد علیه الکتاب، آن جناب، شرح احوال و ترجمۀ اخبار اخطب خوارزم را در ضمن وجه شانزدهم از وجوه اثبات حدیث تشبیه و ابطال انکارش، عنوان کرده و از مواضع کثیر و مواقع معتبر بر حالات و اخبار وی دست یافته، و نقل نموده است؛ و به مقتضای سبک مشار الیه و اسلوب سابق الذکر به تراجم معدلین و موثقین وی نیز المام فرموده و بر احوال کسانی که از اخطب خوارزم روایت میکنند نیز اشارت آورده؛ و عبارات آن جماعت را هم که مشتمل است بر نقل و روایت از اخطب خوارزم، از کتب ایشان اخراج کرده، و در ضمن سخن اندراج داده است.
و احیاناً تعرفۀ آن کتب را هم از کشف الظنون بل و غیره باز نموده و گاهی علی عادته المتعارفه از فاتحۀ تصانیف و تألیفاتی که از آنها نقل کلام میکنند نیز سخنی بعینها میآورد تا بر شرائط و التزامات و تعهدات مصنف آنها و یا بر جهات و مطالب دیگر که در مقام احتجاج و استدلال بکار است تنبیه فرموده باشد. علی الجمله آن میر تحریر[۵] و حبر کبیر، مئونه تتبع و تجشم[۶]، استقراء را در این ترجمه و بسیاری از تراجم علماء عظام و فحول فخام از ما کفایت فرموده است. شکرالله مساعیه وأیّده في مستقبل عمره کما أیّده في ماضیه.
و ما در هر ترجمه و شرح احوالی که از عبقاتالأنوار نقل میکنیم تصرفی که ضرور داریم فقط ترجمان برخی از عبائر[۷] عربیه است که برای خروج از عهدۀ شرطی که در ابتدا تألیف این نامۀ نامی التزام شده است ناچار میباید جمیع تراجم این کتاب را بر یک نسق و اسلوب ساخت، و گرنه ذکر احوال دیگر رجال، بر سبیل اجمال، در ضمن شرح اخبار کسی به مناسبات و تقریباتی که پیش میآید در حقیقت خود اکمال شرح احوال آن کس است. علاوه آنکه در کتب رجالیه، هرچه اسامی رجال و مصادیق موضوعِ تألیف بیشتر مذکور افتد، و مکرر معرفی شوند مطلوب است، اگر چند هر یک از آنها عنوان مخصوص و ترجمۀ علیحده نیز داشته باشند.
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید: