بسم الله الرحمن الرحیم
کتابنامه
تاریخ اجتماعی ـ فکری شیعیان هند نزد پژوهشگران تاریخ اسلام از اهمیت ویژه برخوردار است.
سیداطهر عباس رضوی این موضوع را بررسی کرده و ضمن اشاره به برخی شخصیتهای تأثیرگذار در نشر تشیع در هند
روابط دانشمندان شیعه این دیار با عالمان دیگر مناطق از جمله عراق و ایران و حکومتها و سهم شیعیان در علوم مختلف را تبیین کرده است.
علامه میرحامد حسین در تاریخ اجتماعی سیاسی هند
اما مولانا حامدحسین، برادر کوچکتر مولانا اعجازحسین مایۀ سربلندی خاندان کنتوری بود.
او در پنجم محرم 1246ق/ 27 ژوئن 1830م در «میرت» به دنیا آمد.
وی تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش فراگرفت و ادبیات سطح عالی عربی را نزد مولوی برکتعلی حنفی و مفتی محمدعباس آموخت.
سلطانالعلماء و سیدالعلماء به وی فقه و اصول را آموزش دادند.
خلاصةالعلماء سید مرتضی بن سلطان العلما معلم خصوصی او در علوم عقلی بود؛
اما چیزی که به وی آن مهارت فوقالعاده را در موضوعات مورد مطالعهاش بخشیده بود،
هوش و رشد استثنایی خودش بود. حاشیهها و شرحهایی که در دوران تحصیل نوشت،
نشانۀ ذوق بی مانند او بود و نوید آن را میداد که وی در آینده نویسندهای بزرگ خواهد شد.
او با سختکوشی، خود را وقف مطالعه کرد و دانش خود را اوج بخشید.
وی بر نشر فتوحات حیدریه و تشییدالمطاعن پدرش نیز نظارت داشت.
در سال 1257ق/ 1841- 1842م، مولوی حیدرعلی بن محمدحسن فیضآبادی اثر بزرگ منتهیالکلام را در دفاع از تحفۀ اثنا عشریه، شوکت عمریه و دیگر آثار سنی انتشار داد.
این کتاب نیز درصدد رد ادبیات انتشار یافتۀ علمای شیعه بود.
مولانا در پاسخ، استقصاءالإفحام فی نقد منتهیالکلام را نوشت که در سال1276 ق/ 1859- 1860م در لکهنو چاپ شد.
این کتاب، تحریفها و تفسیرهای نادرست مولانا حیدرعلی را آشکار و مطالبی را از شیعه و سنی با تفصیلی درخور نقل میکند.
این کتاب نوشتهای بیمانند در ادبیات کلامی است.
مولوی حیدرعلی فیضآبادی در جمادی الثانی 1270ق/ مارس 1854م، تألیف ازالة الغین فی بصارات العین خویش را آغاز کرد
و در جمالی الاولی 1272ق/ ژوئن 1856م آن را به پایان رساند.
این اثر نظریۀ امامت شیعه را باطل میکند و درصدد اثبات مشروعیت جانشینی سه خلیفۀ اول پیامبر صلی الله علیه و آله است.
در آن هنگام استقصاءالإفهام مولانا حامدحسین هنوز چاپ نشده بود؛
با وجود این، او افحام اهل المین فی رد ازالة الغین را در رد آن نگاشت.
در سال 1271ق/ 1854- 1855م، مولوی حامدحسین به آگره رفت و از اینجا خورد که قبر قاضی نورالله شوشتری به شکلی ناپسند، مورد غفلت قرار گرفته و پیرامونش به جنگل تبدیل شده است.
او توجه شیعیان را به محافظت از قبر، جلب و هزینه نوسازی آن را ارزیابی کرد.
در سال 1282ق/ 1865- 1866م، مولانا حامدحسین و برادر ارشدش مولانا إعجازحسین برای زیارت به عربستان و عراق رفتند.
مولانا سید حامدحسین نیز مانند برادرش مولانا اعجازحسین به گردآوری کتاب برای پژوهشهای عقیدتی و تاریخی علاقه داشت. او همچنین با بسیاری از علما دیدار و دربارۀ آثارشان با آنان بحث و نسخههای دستنویس بسیار ارزشمندی را تهیه کرد.
او پس از بازگشت به لکهنو، کتابخانۀ پدرش را تجدید سازمان، و خود را وقف نوشتن دایرةالمعارف عبقاتالأنوار فی إمامةالأئمةالأطهار کرد.
این اثر بُعد جدیدی به ادبیات کلامی افزوده است. این کتاب به بخش هفتم تحفۀ اثنا عشریه دربارۀ امامت حمله میکند.
و احادیث، منابع تاریخی و مباحث عقلی را در مورد نیاز به وجود امامان منصوب از جانب خداوند،
و امامت علیبنأبيطالب علیه السلام ارائه میدهد.
عبقات گزیدههایی را از منابع شیعه و سنی در تأیید احادیثی نقل میکند که شاه عبدالعزیز آنها را ضعیف شمرده یا یکجا رد کرده است.
مولانا حامدحسین چهار جلد از کتابش را دربارۀ این احادیث نگاشت: 1. ولایت، 2. نور، 3. طیر، 4. غدیر.
مولانا حامدحسین خاطرات سفرهایش به مکه را با عنوان اسفار الانوار عن وقایع افضل الاسفار نگاشت.
همچنین او آثاری همچون النجم الثاقب فی مسألة الحاجب (عربی)، الذرایع فی شرح الشرایع (عربی) و زین الوسائل الی تحقیق المسائل در فقه تدوین کرد که هیچ یک از این آثار تا کنون چاپ نشده است.
مجموعۀ نامههای او به زبان عربی نیز هنوز به صورت دستنویس باقی است.
این نامهها نشاندهندۀ آگاهی مولانا به اسلوب ادبیات عرب است و اطلاعات اجتماعی و دینی جالبی را شامل میشود.
العضب البتّار فی بحث آیة الغار وی موضوع نومیدی ابوبکر را در غار هنگام مهاجرتش به مدینه با پیامبر صلی الله علیه و آله به بحث میگذارد.