رایحه خوش کلام
إسفار الأنوار عن وقایع أفضل الأسفار
این کتاب شرح سفر به بیتالله الحرام، مدینه منوره و عتبات عالیات مرحوم میرحامد حسین، به زبان عربی است.
برخی از این کتاب با عنوان «اسفار الانوار عن وقائع افضل الاسفار» یا با عنوان «الرحلة المکیة و السوانح السفریة فی حج البیت و زیارة الائمة علیهم السلام» یاد کردهاند.[1]
این رساله شرح ماجرای سفر علّامه به مکّۀ معظّمه و عتبات عالیات است. میرحامد حسین این سفر را در ۲۲ جمادی الاولی سال ۱۲۸۲ ق. به همراه برادر فاضلشان علّامه اعجاز حسین از لکهنو آغاز کرد. آنها در ۲۷ شعبان المعظّم همان سال، از بندر بمبئی به سوی جدّه به راه افتادند. ۱۵ ماه مبارک رمضان به جده و ۲۲ همان ماه به مکّۀ مکرّمه رسیده و به عمرۀ مفرده مشغول شدند. روزهای پایانی رمضان المبارک بود که صاحب عبقات به تنهایی و درحالی که برادرش به جهت بیماری و ناتوانی جسمی او را همراهی نمیکرد، به مدینه منوّره مشرّف شد و ۲۰ ذی القعده از آنجا خارج شده و در مسجد شجره، برای عمرۀ تمتّع احرام بست.
پس از پایان حج، از جده به سمت بصره به راه افتاده و در ۱۶ ربیع الأول ۱۲۸۳ ق. به آنجا رسیدند. سپس به زیارت کاظمین علیهماالسلام، پس از آن عسکریین علیهماالسلام، بعد از آن به نجف اشرف و زیارت مولای کائنات امیرالمؤمنین علیه آلاف التحیة والثناء، و در ۱۹ رجب المرجّب همان سال به کربلای معلّی مشرّف شده و این پایان سفر پر از خیر و برکت آن بزرگواران بود.[2]
از نکات جالب و قابل توجه که در جایجای این سفرنامه به چشم میآید علاقه وافر مرحوم میرحامد حسین به جمع آوری و دستیابی مصادری است که برای تکمیل پروژههای علمی خود مانند عبقات الأنوار ضروری مینمود. به هر مكان و دياری كه میرسد از كتابخانه و كتابفروشی آنجا سراغ میگيرد و در اين راه متحمل رنج و مشقت های فراوان می شود.
آیت الله شبیری زنجانی داستان را چنین بازگو میکنند[3]:
نقل کردهاند که یک وقت میر حامد حسین مطّلع میشود که در مدینه در کتابخانه یکی از علمای اهل سنت نسخه منحصر به فرد کتابی که مورد احتیاج ایشان بود، موجود است. ایشان با اصحاب و مریدهایش به مکه میرود و پس از انجام مناسک به آنها میگوید که شما مراجعت کنید؛ من باید مدتی در اینجا بمانم. ایشان نزد آن عالم سنی میرود و نوکر او میشود و به او میگوید که چون من ناراحتی دارم، برای محفوظ ماندن از شرور لازم است که در جایی که قرآن و کتاب قرار دارد، بخوابم. لذا توافق میکند که ایشان در کتابخانه بخوابد. در تمام آن مدت میر حامد حسین در نهایت تقیه رفتار و در حد اعلی برای آن عالم سنی نوکری میکرد؛ به گونهای که حتی به بچه آن عالم رسیدگی و بغل میکرد و از این قبیل کارها که افراد محترم حاضر به آن نمیشوند، منتها وقتی ایشان شبها برای استراحت به کتابخانه میرفت، آن کتاب را که مفصل هم بوده، جزء جزء استنساخ میکرد. نجار شیعهای در مدینه بود، او برای میر حامد حسین جعبهای ساخته بود تا ایشان اجزائی که شبها استنساخ میکرد، در آن قرار دهد. میر حامد حسین هر جزء را که استنساخ میکرد، در آن جعبه قرار میداد. وقتی که کتاب تمام شد، از صاحبخانه اجازه گرفت تا به خویشانش سر بزند و او هم اجازه داد. ایشان آن جعبه را برداشت و سوار کشتی شد. دریا طوفانی میشود و جعبه در آب میافتد. میر حامد حسین خودش را در دریا پرت میکند تا جعبه را بگیرد. جعبه را میگیرد و دیگران هم کمک میکنند و ایشان را نجات میدهند. بعدا ایشان به آن عالم سنی پیغام میدهد یا به نحوی آن عالم سنی مطلع میشود که آن شخص میر حامد حسین بوده و برای به دست آوردن نسخه نوکری میکرده است.عالم سنی میخواهد میر حامد حسین را تعقیب میکند، ولی راجه هندوستان که مرید میر حامد حسین بود، او را حفظ میکند.[4]
از نوشتههای جالب دیگر در این مجموعه، رونوشت وصیتنامه الهی و اخلاقی مرحوم میر حامدحسین در سفر حجّ به فرزندان و بازماندگان خویش است که بسیار جالب و خواندنی است. ایشان ابتدای آن را با اقرار و اعتراف به وحدانیّت خداوند متعال، و نبوّت و رسالت پیغمبر خاتم صلّی الله علیه وآله و امامت ائمّه معصومین علیه السلام شروع میکند؛ و از تمام فرزندان و خویشاوندان و دوستان خود دعای خیر میطلبد و میخواهد که از حقوقی که بر عهدۀ او بوده و اداء ننموده است، درگذرند. سپس فرزند خود سیّد حسین را طرف سخن قرار داده، دستورهای مهم و اساسی به او میدهند که میتواند نکات دقیق و لطائف طریفی برای عاشقان علم و معرفت و رهپویان راه حقیقت به ارمغان داشته باشد.[5]
نسخه خطـى این کتـاب، بـه قطـع جیبـى ، داراى 387 صفحه است. کپى این اثر از کتابخانه ناصریه، تهیه و
در اختیار مرکـز تحقیقـات حـج (در قم) قـرار گرفته است. به نظر مى رسد، این نسخه، نقص هایى دارد، بخشى از آن که به خط میرحامدحسین مىباشد، چـاپ نشـده است ، و نیز موریانه به آن آسیب زده است.[6]
این اثر به عنوان رحله دهم از مجموعه سفرنامه های مکی 34 گانه ای که در کتاب «رحلات الکرام الی بیت الله الحرام» در۲مجلد، به کوشش شیخ حسین واثقی به زبان عربی تدوین شده و توسط نشر دانش حوزه منتشر گردیده است.
دبیرخانه کنگره علامه میرحامد حسین ـ هم اکنون ـ سه نسخه از این کتاب را در اختیار دارد که یکى از آنها به خط علامه میرحامدحسین(ره) است.
[1] کحاله، معجم المؤلفین، ج 3، ص 178؛ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج۲، ص۵۹؛ اعیان الشیعه، محسن امین، ج۴، ص۳۸۱.
[2] برگرفته از سایت کنگره علامه میر حامد حسین(مختصری در معرفی علّامه میرحامد حسین (صاحب عبقات الأنوار) رحمه الله)
[3] این داستان با اندکی اختلاف توسط جناب سیدعلی میرشریفی در شماره 50، کیهان فرهنگی نقل شده است. ایشان در منبع داستان مذکور چنین می نویسد: این داستان را خود مرحوم میر حامد حسین در کتاب اسفار مکیه اش نوشته است و نسخه ای از این کتاب نزد دکتر مهدی خواجه پیری موجود است. آقای خواجه پیری داستان یاد شده را در ملاقاتی که در شهر قم داشتیم به نگارنده بازگو نموده است.
[4] جرعهای از دریا ج 2 ص 350-351
[5] شناخت نامه، ص547
[6] ارج نامه، ص151