از مرحوم میرحامد حسین یک وصیتنامه الهى و اخلاقى ارزشمندی بر جای مانده که در سفر حجّ به فرزندان و بازماندگان خويش توصیه نموده است.
ايشان ابتداى آن را با اقرار و اعتراف به وحدانيّت خداوند متعال، و نبوّت و رسالت پيغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و امامت ائمّه معصومين علیهم السلام شروع مىكند؛ و از تمام فرزندان و خويشاوندان و دوستان خود دعاى خير مىطلبد و مىخواهد كه از حقوقى كه بر عهده او بوده و ادا ننموده است، درگذرند.
سپس فرزند خود سيّد ناصرحسين را طرف سخن قرار داده، دستورهاى مهم و اساسى به او مىدهند كه مىتواند نكات دقيق و لطائف طريفى براى عاشقان علم و معرفت و رهپويان راه حقيقت به ارمغان داشته باشد.
1. فرزندم، بر تو باد بر اينكه نماز و روزه و حجّ مرا دوباره اداء نمايى؛ زيرا اعمالى كه انجام مىدهم، اميد ندارم درست باشد. اگر امكانش باشد كه اينها را انجام بدهى، خوب است كه در اين كار اهتمام و تلاش بنمائى. امّا نسبت به اين درخواست احساس پشيمانى مىنمايم. زيرا عملى را كه بر خودم واجب بود، خوب رفتار ننمودم و حال وصيت مىكنم به ديگرى كه هم براى خود و هم براى من آن را انجام دهد.
ولكن أنا نادم من التوصية بذلک، حيث أنا لم أعمل لنفسي ما يلزمني و أوصى غيري بأن يعمل لنفسه و لنفسي و هذا عجب جدّآ.
2. بر تو باد به تلاش در تحصيل علوم دينى و معارف الاهى. براى اين امر، اوّل يك كتاب در اصول دين بخوان و سپس كتابى در علم فقه از اول تا آخر مخصوصاً كتاب شرايع و شرح لمعه را. پس از فارغ شدن از آنها، كتابى مبسوط در علم فقه را مطالعه كن و همچنين از يك مجتهد زنده تقليد كن، ولو اينكه او جامع شرايط نباشد؛ زيرا اكثر علماء تقليد از مجتهد زنده را واجب مىدانند.
3. وصيت مىكنم تو را به تلاش در تصحيح و نشر كتابهاى پدرم (سيّد محمّدقلى «قدّس الله نفسه») كه هر آنچه از خير در دين و دنيا براى ما حاصل شده است، همگى از بركات اوست.
فإنّ كلّ ما حصل من خير في الدين و الدنيا فهو من بركاته و فيوضه.
4. بر تو باد به ياد گرفتن علم تجويد. و در اين امر كوتاهى نكن؛ زيرا صحّت نماز بستگى به اين مسئله دارد. و بدان كه مهمّترين چيزى كه خداوند براى آن انسانها را آفريد، اشتغال به تكميل علوم دينى است. پس انسان بايد بيشترين توجه و مهمّترين روش و هدف اصلى او پرداختن به اين علوم باشد.
و ليعلم أنّ الاشتغال ]ب [ تكميل العلوم الدينيه أهمّ ما خلق الله له الإنسان؛ فليكن ذلک أكبر همّه و أعز مرامه و غاية مقصوده.
5. بر تو باد به تلاش و كوشش در عبادت خداوند و اداى نماز با خضوع و خشوع و دستيابى به شرايط آن، و انجام تعقيبات ولو اينكه اندك باشد. البته در تحصيل اين خشوع سعى بسيار بايد نمود؛ زيرا آن روح نماز است؛ اگرچه من (به علّت بيماريها و كسالتهاى جسمى) به اين امر عمل نكردم، بلكه مصداق اين آيه شريفه (أتأمرون الناس بالبرّ و تنسون أنفسكم) (بقره (2) / 44) هستم؛ ولى اينها را گفتم، به اين اميد كه خداوند، فرزندم را به اين امور موفّق سازد و اعمال صالح او سبب گردد كه خداوند گناهان مرا نيز ببخشايد؛ همچنانكه در اين مورد، احاديثى نيز داريم.
فإنّ الأعمال الصّالحة التي يفعلها الأولاد ربما يغفر الله بسببها الآباء.
6. بر تو باد به بزرگداشت مقام علماء و صلحاء و بر همنشينى و گفت و گوى با آنها ميل و رغبت تام داشته باش. اگرچه به سبب نفس اماره و كم توجهى برخى به التزامات اخلاقى، اعمال سبكى از ايشان خواهى ديد. امّا به اين امور (جهت فاصله گرفتن از بزرگان) اهميّت نده كه اين مطلب، از وسوسههاى شيطان است. امّا تا مىتوانى، از همنشينى با افراد فاسق و فاجر دورى كن كه سمّى كشنده است.
و ليبالغ في تعظيم العلماء و الصلحاء و توقيرهم و ليرغب كلّ الرغبة في مجالستهم و مخالطتهم… و ليحترز كلّ الاحتراز من صحبة أهل الفسق و الفجور، فإنّه سمّ قاتل.
7. به شدّت پرهيز كن از مخالفت نمودن با مادرت. زيرا اين عمل از بزرگترين گناهان است و اثر بد آن در اين دنيا ظاهر مىشود تا چه رسد به آخرت.
وليجتنب كلّ الاجتناب من مخالفة والدته، فإنّ ذلک من أعظم المعاصي و يظهر أثر شمامته في الدنيا، فضلاً عن الآخرة.