عبدالحى حسنى ابن فخرالدین، از علماى سنى صوفى مسلک است. نسب علامه عبدالحى به امام حسن علیهالسلام میرسد.
در سلسله اجدادش قطبالدین محمد است که در فتنه مغول از بغداد به «غزنه» سپس به هند آمد و در راه خدا جهاد کرد و در زمان بهرام شاه، عهدهدار مشیخة الإسلام در دهلى شد، از نسل وى رجال اهل علم و معرفت، درخشیدند.
وى در سال ۱۲۸۶ هجرى به دنیا آمد. جدهاش بانویی صالحه و پاک طینت بود و از کسانى به شمار مىآمد که با امام احمد بن عرفان بیعت کردند و عبدالحى را دوست داشت، پدرش سیدفخرالدین، فاضلى عارف بود، و عموها و دایىهایش مرجع خلایق بودند.
عبدالحى، کتابهاى درسى(صرف، نحو، فقه، اصول، تفسیر و معقولات) را نزد مشهورترین علماى لکهنو مانند شیخ محمد نُعَیم فرنگى، شیخ فضل اللّه و… آموخت، سپس به بهوپال که پایگاه علما و طلاب بود رفت و دیگر دروس مانند: ریاضى، طب، حدیث و… را فراگرفت و سپس به دهلى و چند شهر دیگر هجرت کرد و با علما و مشایخ ارتباط گرفت و پس از آن به خدمت مولانا فضل الرحمان گنج مرادآبادى حضور پیدا کرد و با او بیعت کرد.
وى، در اصلاح کار مسلمانان، اهل تلاش و حریص بود و آنان را اندرز مىداد و توصیه میکرد و از پراکندگى، عقبماندگی و از دست رفتن شوکت و شخصیت آنها رنج مىبرد…
زمانى که اعضاى جمعیت، «دار العلوم» را تأسیس کردند، مدتى اداره آن را برعهده گرفت. مدیر شئون و مسئولیت «ندوة العلما» را در سال ۱۳۳۳ به او سپردند و تا آخر عمر بر این کار، با اخلاص و اجتهاد ادامه داد و پایدار ماند. ایشان در سال ۱۳۴۱ هجرى درگذشت.
از عبدالحی حدود ۱۴ عنوان کتاب از جمله: نزهة الخواطر؛ معارف العوارف في أنواع العلوم والمعارف؛ گل رعنا؛ تلخیص الأخبار؛ کتاب الغناء و… به یادگار مانده است.
عبدالحى، درباره میرحامدحسین رحمهالله مىنویسد:
شیخ فاضل، علامه حامدحسین، یکى از علماى فاضل مشهور در سرزمین هند است؛ ادبیات را نزد مولوى برکت على سنى و مفتى محمد عباس لکهنوى درس آموخت، علوم عقلى را نزد سیدمرتضى… و کتابهاى علوم شرعى را پیش محمد بن دلدار على(سلطان العلما) و سیدحسین(سیدالعلما) فرا گرفت و از این عالِم اَخیر، بیشتر بهره برد.
و بعد از تحصیل به مترتب ساختن آثار پدرش و تصحیح و مقابله آنها پرداخت و تألیف «استقصاء الإفحام» را در رد «منتهى الکلام» اثر حیدر على فیض آبادى آغازید، و «شوارق النصوص» را به سامان رساند، در سال ۱۲۸۲ براى زیارت و حج به حجاز رفت و از کتابهاى نادر حَرَمین(مکه و مدینه) اقتباس کرد و به هند بازگشت و به مطالعه و تألیف و جمعآورى کتابهاى نادر پرداخت که بسیارى از آنها به خط مؤلفان آنها بود، اموال هنگفتى را براى این کار هزینه کرد تا اینکه نزدش ده هزار از کتابها که از مصر، شام و بلاد دور به دست آورد، گرد آمد.
وی در علم کلام و جدل، مهارت داشت، بسیار پر مطالعه و داراى اطلاعات فراوانى بود، روان قلم و سریع التألیف به شمار مىآمد، جانش را فداى کتابت و تألیف کرد تا آنجا که به اَمراض فراوانى گرفتار آمد و ناتوان شد. بیشتر اشتغال او به رد بر اهلسنت و مؤلفاتِ عالمان اِمامان آنها، سپرى گشت….