آيتالله سیدمیرزا محمدحسن شیرازى، در شهر شیراز متولد شد. وى فقیهى خردمند، دورنگر، داراى حافظه قوى، نکتهسنج، ژرفاندیش و گشادهرو بود، ذکاوت و فراست شگفتى داشت و در زمان خویش، مرجعیت عام یافت و شهرت و آوازهاش به همه جا پیچید (فتواى وى در تحریم تنباکو ـ در زمان ناصرالدین شاه ـ بر سر زبانهاست).
در زمان وى، عالمان بزرگى همچون: سیدمحمد طه نجف، سیدحسین کوهکمرى، آخوند خراسانى، سیدمحمد کاظم یزدى و… مىزیستند، لیکن اکثر مردم از میرزاى شیرازى تقلید مىکردند. وى(بنابر حدیث معروف) از مجددان قرن سیزدهم به شمار مىآید.
میرزاى شیرازى در تقریظ بر عبقات، مىنگارد:
صاحب فضل سرشار، قدر و منزلت بزرگ، نویسنده توانا، خوش بیان، بىنظیر، مولوى سیدحامدحسین؛ خدا در دنیا و آخرت، او را تأیید کند و با نشر فضایل او، انفاسش را مُعطر سازد….
مطالب ارجمندى دیدم که بوى خوشِ تحقیقات آن بر هر عطرى مىچربد، عباراتِ وافىاش دلیل مهارت و چیرهدستى نویسنده آن است و اشاراتِ شافىاش، محل عبرت و پند. چگونه چنین نباشد در حالى که از چشمه سارِ اَفکارِ زلال بیرون تراوید و از خلاصه اخلاص پدید آمد. کتاب باید اینگونه باشد و مؤلف این چنین، وگرنه کتاب و مؤلفى مباد.
علم نورى است که خدا در قلب هر یک از بندگانِ برگزیدهاش که بخواهد مىافکند.
در حقیقت، با کمال افتخار به خود مىبالم و از دوام عزم و نهایت دوراندیشى و ثبات قدم و صرف همّتها در اثبات حقانیت اهل بیت رسالت با روشنترین گفتار، رشک مىبرم.
این امر، نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است، فضل خداست که به هرکس که خواست(و مشیت) او باشد، مىدهد.
از خدا مىخواهم تو را بر احیاى دین و حفظ شریعتِ خاتم پیامبران (صلوات خدا بر او و آلش ـ همهشان ـ باد) زنده نگهدارد.
فَلَیسَ حیاةُ الدین بالسَّیف والْقَنا
فَأَقْلامُ أهلِ العلم أَمْضى مِنَ السَّیفِ
ـ حیات دین [ تنها ] به [ جهاد ] با شمشیر و نیزه نیست، قلمهاى اهل علم از شمشیر برندهترند.
سپاس خداى را که قلم شریفتان اثرگذار و سودمند است و در برابر زبانهاى مخالفان، شمشیرى بُرنده مىباشد. و این نعمتى است که خدا به آن بر شما منّت نهاد و موهبتى است که ارزانىتان داشت….
میرزا(ره) در نامه دیگرى به وى مىنویسد:
رجاء واثق آنکه ـ على الدوام ـ در تشیید قواعد دین حنیف… به برکات امام عصر… موفق و مسدّد باشید… واحد اقدس… گواه است همیشه شکر نعمت وجود شریف را مىکنم، و به کتُب و مُصَنفاتِ رشیقه آن جناب مستأنسم، و حق زحمات و خدمات آن وجود عزیز را ـ در اسلام ـ نیکو مىشناسم.
انصافا توان گفت: تاکنون در اسلام(در فن کلام) کتابى به اینگونه نافع و تمام، تصنیف نشده است. خصوصاً کتاب «عبقات الأنوار» که از حسنات این دهر و غنایم این زمان است.
بر هر مسلم متدین لازم است که در تکمیل عقاید و اصلاح مفاسد خود، به آن کتاب مبارک رجوع نماید…. و هرکس به هر نحو تواند، در نشر و ترویج آنها ـ به اعتقاد احقر ـ باید سعى و کوشش را فروگذاشت ندارد تا چنان که در نظر است اعلاى کلمه حق و اِدحاض باطل شود…