این رساله که مربوط به سطح ۳ حوزه علمیه و رشته تخصصی امامت است در شش فصل و یک جمع بندی به رشته تحریر در آمده؛ ترتیب فصول به شرح زیر است:
فصل اول: مفاهیم و کلیات
فصل دوم: لقب یعسوبالدین
فصل سوم: لقب قسیمالنار و الجنه
فصل چهارم: کنیهی ابو تراب
فصل پنجم: لقب اسد الله
فصل ششم: لقب امیرالمؤمنین
نکته در خور بیان قبل از توضیح اجمالی فصول، عدم واکاوی القاب امام علی علیهالسلام به صورت روشمند توسط اندیشمندان است. القابی که اختصاص آنها توسط رسول اکرم صلی الله، تردید از روی غرض و حکمت مختص گشته است.
در این نگارش سعی شدهاست تا حدودی چهار لقب و یک کنیه حضرت به روش مرحوم علامه میرحامد حسین مورد بررسی قرار گیرد.
اما در فصل اول به مفاهیمی همچون؛ القاب، امامت و مفهوم افضلیت و کلیاتی مانند: افضلیت دلیل امامت و شخصیتشناسی و روششناسی امامتپژوهی مرحوم علامه میرحامد حسین پرداخته شدهاست.
از فصل دوم تا ششم، که در هر فصل یک لقب مورد بررسی قرار گرفته، دو گفتار با عنوان گونه شناسی و بررسی دلالی طرح شده است که در بحث گونه شناسی، متن حدیث و اعتبارسنجی و در بحث دلالی نیز مفهوم شناسی واژگان کلیدی، بررسی نکات ادبی و بلاغی، بررسی نکات اصولی، دلالت یابی و جمعبندی مورد واکاوی قرار گرفته است.
در توضیح هر یک از فصول باید نگاشت که در فصل اول، اهل لغت، لقب را به معنای شریک قرار دادن، گرفته و بیان داشتهاند که لقب، اسمی است غیر از اسمی که نامگذاری شده است.
در باب لغت امام نیز، امام را کسی دانسته که به او اقتداء میشود و در امور برهمه مقدم میشود. اما در تعریف اصطلاحی امام میتوان گفت تقریبا بین دانشمندان شیعه و اهلسنت اختلافی نیست.
علامه حلی در تعریف امام چنین نگاشته است: «امامت، به معنای رهبری عمومی در دين و دنيا، براي شخصی خاص، به عنوان نيابت از پيامبر است».
تفتازانی نیز در همین باب چنین تعریف نموده است: «امامت به معنای ریاست عمومی در امر دین و دنیا و از باب جانشینی پیامبر است».
از همین رو میتوان بیان داشت: شیعه و اهلسنت در تعریف امامت اشتراکات بسیاری دارند؛ اشتراکاتی همانند اینکه در همه امور دنیوی و اخروی باید به امام رجوع کرد، امام همه وظایف پیامبر را بر عهده دارد و اطاعت از امام همانند اطاعت از پیامبر بر همه امت واجب است. در باب واژه فضل؛ اهل لغت، فضل را به معنای زیادی و برتری بیان داشتهاند.
اندیشمندان نیز دو دیدگاه را طرح وبررسی نمودهاند، دیدگاه نخست: برتری در داشتن بیشترین ثواب، دیدگاه دوم: برتری در امور مربوط به امامت.
به هر روی افضلیت را به هر معنایی که تصور کنیم، چه معنای لغوی و چه معنای اصطلاحی، در باب اصطلاح نیز به هر کدام از دو دیدگاه باورمند شویم؛ کسی جز خداوند باری تعالی و فرستاده او نمیتواند فرد افضل حقیقی را بشناسد و به دیگران نیز معرفی نماید.
نیز در همین فصل اثبات گشت که افضلیت دلیل عقلیِ اثبات امامت است بدین معنا که: عقلا هرگز فرد مفضول را بر فاضل مقدم نخواهند کرد. چنانکه تاریخ نیز حکایت میکند که انتخاب ابوبکر، عمربن خطاب و عثمان بر اساس برهان افضلیت از سوی منتخبین آنها بوده است.
در باب شخصیت علامه نیز به تاریخ ولادت ایشان، آثار، آموزش و علمیت و اساتید، دیدگاه اندیشمندان شیعه درباره علامه و تاریخ وفات ایشان در این رساله اشاره شده است.
از جهت روش نیز با مطالعه عبقاتالانوار در مییابیم، اساس کار مرحوم علامه، اثبات تواتر و اعتبار ادله امامت علی بن ابیطالب در منابع اهلسنت است.
اما به طور کلی روش استدلال ایشان در اعتبارشناسی و دلالت سنجی روایات به طور خلاصه این چنین است: روش اعتبارسنجی ایشان: تواتر سازی (بدین گونه: بيان كثرت طرق، نقل در كتبی كه درباره احاديث متواتر نگاشته شدهاند، تصریح به تواتر، اثبات تواتر از طريق مبانی بزرگان اهلسنت)، نقل به شهرت(اثبات شهرت) و صحت روايات در میان تابعان و بزرگان دانشمندان اهلسنت و تصحيح سند( بدین گونه: نقل قول تصحیح سند، اثبات صحت سند از طریق جدل یا توثیقات عام همچون سند بخاری و مسلم، بررسی راوی و تصحیح او از منظر رجالیان اهلسنت، اعتبارسنجی منبع روایت و جمع شواهد اعتبار سازی). روش دلالت سنجی او شامل: مفهوم شناسی واژگان(منابع ادبی، منابع جدلی)، استفاده از نکات ادبی و بلاغی، استفاده از مباحث الفاظ و علم اصول، نقد معارضات و شبهات.
همچنین باید این نکته را یادآور شد که مرحوم علامه، شبهات و معارضات هر بخش را در همان بخس پاسخ میگوید.
در فصل دوم نیز در گفتار اول یعنی گونه سنجی، به بررسی حدیث یعسوب المؤمنین پرداخته شده است، حدیثی که رسول اکرم(ص) نسبت به علی بن ابیطالب فرمودهاند: علی، یعسوب المؤمنین و مال یعسوب المنافقین است که با توجه به استفاده رسول اکرم از واژه یعسوب که معنای پیشوا و رهبر را دارد، حکایت از یکی از فضائل علی بن ابیطالب میکند.
امیرالمؤمنین، ابوذر، سلمان فارسی، ابولیلی غفاری و ابن عباس از جمله صحابی پیامبر میباشند که این حدیث را نقل کردهاند. بعد از بیان متن حدیث از منابع معتبر اهلسنت، اثبات شده است که این حدیث بر مبنای ابن حزم و ابن تیمیه، متواتر و بر مبنای معروف اهلسنت، مشهور و در پایان نیز برای یقین به صحت حدیث، سند دو روایت از منابع ذکر شده را مورد بررسی قرار دادهایم. اما در گفتار دوم، عصمت امیرالمؤمنین، زهد و تقوای امیرالمؤمنین، علی، باب پیامبر در همه امور، علی فاروق اعظم(جداکننده بین حق و باطل)، علی صدیق اکبر(بزرگ ترین راستگو)؛ علی اولین مصاحفه کننده و اولین ایمان آورنده به پیامبر، علی راه نجات از فتنهها و امامت بلافصل امیرالمؤمنین استفاده شده است.
در فصل سوم نیز حدیث «قسیم النار و الجنه» مورد کنکاش قرار گرفته است. در این حدیث رسول اکرم، امام علی را به عنوان «قسیم النار و الجنه» معرفی مینماید.«قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: «إنّك قسيم النّار، و إنّك تقرع باب الجنّة و تدخلها بغير حساب».
فراوانی استفاده بزرگان اهلسنت از این لقب برای حضرت علی، در منابع اهلسنت ازجمله کتب حدیثی، تاریخی، لغوی و…نشان از شهرت این حدیث برای امیرِمؤمنان است. اما این حدیث، از صحابی هم چون امیرالمؤمنین، ابوسعید خدری، عبدالله ابن مسعود، ابن عباس، جابربن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمر و تابعینی؛ همانند زید بن اسلم و از زبان بزرگان و اندیشمندانی از اهلسنت همانند؛ ابن قتیبه، شيرويه بن شهردار، ابن جوزی، ابن ابی الحدید، ابن فُوَطی شیبانی، ابن حجر هیتمی، متقی هندی و ملاعلی قاری هروی بیان شدهاست.
حقانیت امیرالمؤمنین، عصمت امیرالمؤمنین، ورود بدون حساب امیرالمؤمین به بهشت، علی صراط هدایت، ورود بدون حسابِ محبین علی به بهشت و امامت امیرالمؤمنین از جمله مواردی است که از دلالت حدیث مزبور استفاده میشود.
فصل چهارم دربردارنده کنیه ابوتراب است. طبق پژوهش صورت گرفته، عماربن یاسر، جابربن عبدالله انصاری، ابو طفیل، سهل بن سعد، معاویه بن ابی سفیان از جمله صحابی رسول اعظم میباشند که این حدیث را روایت کردهاند. این حدیث را دانشمندان بزرگ اهلسنت؛ همچون ابن هشام در «السیرة النبویة»، احمد بن حنبل در «مسند»، بخاری در «الجامع الصحیح»، مسلم بن حجاج نیشابوری در «الصحیح»، طبری در «تاریخ»، طبرانی در «معجم الاوسط» و «معجم الکبیر»، ابن عساکر در «تاریخ مدینه دمشق»، ابن شهر اشوب در «المناقب»، گنجی شافعی در «کفایه الطالب» و ترمذی در «سنن» روایت کردهاند. از بررسی کنیه ابو تراب، افضلیت و امامت را استفاده نمودهایم.
فصل پنجم نیز حدیث اسدالله را در بردارد. انس بن مالک از رسول اکرم روایت میکند: «مكتوب تحت العرش قبل أن خلق [اللّه] الخلق بخمس مائة عامّ: محمّد رسول اللّه، عليّ بن أبي طالب أسد اللّه، الحسن و الحسين سيّدا شباب أهل الجنّة». انس بن مالک و ابوذر غفاری از صحابیِ رسول اکرم، این روایت را نقل نمودهاند.
علاوه بر این، طبق این تتبع شعراء در سرودههای خویش و دانشمندان و بزرگان اهلسنت در طول تاریخ؛ همانند ابوالعباس شریشی السَلوی، سبط ابن جوزی، رضی استرآبادی، زرندی، ایجی، ابن جزری، ابن روز بهان، بدخشانی، اسماعیل حقی، محمد عقیله، تهانوی، عصام الدین العمری، احمد شروانی، آلوسی، عبدالرزاق البیطار، عبدالحی طالبی، علی محمد صلابی، احمد نکری و شیخ محمد حسان از حضرت علی با عنوان «اسد الله»یاد نمودهاند.
از جهت دلالی نیز قدرت، شجاعت و امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام را از این لقب میتوان استفاده نمود.
در فصل پایانی نیز لقب امیرالمؤمنین را از نظر گذرانده و مورد بررسی قرار دادهایم. دراین حدیث رسول اکرم(ص) در زمان حیات خویش، به حضرت علی، خطابِ امیرالمؤمنین نموده است.
در بخشی از یکی از نقلها که حکایت از سفر معراج پیامبر نیز میکند آمده است، رسول اکرم فرمودند: «هنگامی که به آسمان سیر داده شدم آنگاه از آسمانی به آسمان دیگر تا سدرة المنتهی. در برابر پروردگارم ایستادم. خداوند متعال فرمودند: ای محمد! لبیک گفتم. فرمود بندگانم را امتحان کردم کدامیک بیشتر، از تو فرمان میبرد؟ بیان داشتم علی. فرمود راست گفتی ای محمد. آیا برای خودت جانشینی اختیار کردهای تا از سوی تو کتاب من را به ایشان تعلیم دهد؟ پاسخ دادم خدایا تو برای من اختیار کن که انتخاب تو انتخاب من است. فرمود برای تو علی را گزینش کردم پس تو او را خلیفه و وصی خود قرار ده و به او دانش و صبر خود را عطا کردهام و او به حق امیرالمؤمنین است».
طبق تتبع این رساله از منابع اهلسنت، صحابی همچون؛ علی بن ابیطالب، ابن عباس، انس بن مالک و بریده اسلمی این حدیث راروایت نمودهاند که این روایات را بزرگان، اندیشمندان و کسانی که مورد اعتماد اهلسنت هستند، روایت نمودهاند.
این اندیشمندان و دانشوران به شرح زیر میباشند: ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق، احمد بن حنبل در مسند، خوارزمی در المناقب، طبرانی در المعجم الكبير، هیثمی در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، گنجی شافعی در كفاية الطالب في مناقب عليّ بن أبي طالب عليهالسلام، محب الدین طبری در رياض النضرة في مناقب العشرة، زرندی در نظم درر السمطين في فضائل المصطفى و المرتضى و البتول و السبطين، خطیب بغدادی در تاريخ بغداد، عاصمی در العسل المصفی من تهذيب زين الفتی في شرح سورة هل أتی، أبو نعيم اصفهانی در حلية الأولياء و ابن شهرآشوب در مناقب آل أبي طالب.
نکته حائز اهمیت درباره حدیث مورد بحث، حذف گسترده آن از بیشتر مصادر و منابع اهلسنت میباشد؛ به گونهای که وقتی به برخی از گزارشات و نوشتهها، بر مبنای کتب ایشان در اینباره رجوع میکنیم، خبر از وجود آن در قرون گذشته را میدهد که درحال حاضر در آن منابع وجود ندارد.
از همین روی در بخشی جدا، روایات بیانگر لقب «امیرالمؤمنین» را که در منابع دسته اول اهلسنت وجود داشته است ولی در زمان حاضر وجود ندارد؛ یا به عبارت دقیق تر، روایاتی که توسط اهلسنت از این منابع حذف شدهاست را به عنوان تأیید متنهایی که در منابع دیگر اهلسنت یافتهایم، ذکر نمودهایم.
با توجه به صراحت این لقب میتوان امامت بلافصل، عصمت امیرالمؤمنین، نامگذاری لقب «امیرالمؤمنین» از سوی خداوند سبحان در شب معراج، برتری ایمان علی علیهالسلام از همه مؤمنین، انتخاب امیرالمؤمنین توسط خداوند به عنوان امام، اختصاص لقب امیرالمؤمنین در زمان حیات رسولالله و لقب امیرالمؤمنین، جامع فضائل را استفاده نمود.
در جمعبندی نهایی نیز بدین مهم اشاره شده است که در این رساله پنج نص به ادله ولایت امیرالمؤمنین اضافه شده و از همه نتایجی که از بررسی این پنج لقب حاصل شد، امامت و عصمت امیرالمؤمنین، دو رهاورد و فضیلت مهمی است که این القاب به آنها دلالت دارند.