بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والعاقبة لأهل التقوی والیقین
والصلاة والسلام وآلاف التحیّة والإکرام علی عبده ورسوله وأمین وحیه وخاتم رسله بشیر رحمته ونذیر نقمته مولانا الأمجد أبی القاسم محمد وصلّی الله علیه وعلی آله المیامین الذین هم خزنة أسرار الوحی والیقین وأبواب الوصول إلی جوار ربّ العالمین.
بسیار خُرسند هستم از این ملاقاتی که با شما عزیزان داریم و مخصوصاً این گزارش جامع و کاملی که عزیزمان جناب آقای سبحانی ادام الله بقاه دادند، آن هم در این شرایط خاص که بدون اغراق، چند روزی بود که من خیلی خودم درعالم خودم به خود پیچیده بودم از این مشکلاتی که برای شیعه دارد دست میدهد در پاراچنارا و لبنان و سوریه و امثال ذلک و چقدر خونهای پاک و دماء زاکیات از موالیان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که از بین رفت در اثر ظلم ظالمان و همان غاصبان خلافت. این مطالبی که حضرت عالی ذکر فرمودید، یک نشاط تازهای برایم ایجاد کرد. بعد از این که خیلی در این چند روز نگرانی داشتم و ناراحتی، کأنّه ابتهاجی برای من دست داد که الحمد لله این اقدامات بسیار وسیع و گسترده و نافع به وسیلهٔ شما عزیزان و اقلام شما و اقدام شما دربارهٔ بزرگترین احیاگر مکتب اهل بیت و نام امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین ایشان، بحمد الله پدیدار شده است.
از خدای متعال میخواهم که این توفیقات شما را روزافزون بکند. چه خدمت بزرگی است! می توان گفت که الآن جزو ضروریترین مطالب عبارت از همین است که جنبهٔ اعتقادی ملت را و علی الخصوص جامعهٔ روحانیت را بالا ببرید. یکی از اساتید، مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی حائری اعلی الله مقامه، تصریح میکردند به این معنا که باید روی جنبهٔ خداشناسی و اعتقادات مردم کار کرد، با آن بیاناتی که ایشان داشتند و امروز مشکل بزرگ که دستاویز جماعتی متعصّب نادان و یا کسانی که کلّاً به اسلام و دین اعتقادی ندارند شده است، عبارت از همین است که شیعه را در هر کجا که دیدند منزوی کنند، اذیت و آزار و حد نهایت تا آن جایی که از عهدهشان بر میآید نه بر صغار و نه بر کبار رحمی روان دارند. امروز احیای مکتب اهل بیت که مصداق اتمّ آن عبارت از بزرگداشت مرحوم علامه خدمتگزار بزرگ اسلام و مفخر مسلمین علامه میرسیدحامد حسین اعلی الله مقامه الشریف است و همینطور کتاب مبارک ایشان. کتابی که اعلام و بزرگان، بزرگانی که میشناسیم آنها را به تقوایشان در سخن گفتن، همه در برابر این اثر نافع و زندهٔ این بزرگوار تواضع کرده و سر تعظیم فرود آوردهاند.
ملاحظه فرمودهاید همهٔ شما و بیشتر از بنده در این جهات کار کردهاید و خیلی جهات دیگر، مرحوم میرزای اعظم شیرازی رضوان الله تعالی علیه، این بزرگوار به حقیقت راجع به مرحوم سید حامد حسین و همینطور کتاب ایشان، عالیترین تعابیر را به کار بردهاند که مجال و فرصت نیست تا تمام نوشتهٔ ایشان را در تقریظی که بر عبقات دارند عرض کنیم، فقط جملات مختصری از باب نمونه. اولاً راجع به فضل و مقام والای صاحب این کتاب، این سید بزرگوار و عالیمقدار و احیاگر حوزهٔ بسیار مقدّسی که در آنجا است و همینطور آثار دیگری که ایشان دارند، نوشتهجات ایشان. اولاً صاحب این آثار فاخره خود مرحوم سید میرحامد حسین، مرحوم میرزای شیرازی که عرض کردم علمای بزرگوار شیعه را همه را سابقهشان را دارید که روی کلمه به کلمهشان حساب میکنند و در نوشتهها و گفتهها و کم شده است، مگر کسی که از روی فضائل علمی مکتب اهل بیت و روش و سیرهٔ مقدس آنها برخوردار نباشد و الا این علمای اینطوری، در یک رتبهٔ بسیار بالایی هستند، از این جهت که روی میزان سخن میگویند. اینطور نیست که نشناخته، ندانسته، یک مرتبه چیزی به ذهنشان بیاید خلق الساعة و آن را ارئه کنند و از جملهٔ آنها همین مرحوم میرزای اعظم شیرازی رضوان الله تعالی علیه صاحب آن انقلاب بسیار بزرگ و نهضت مقدّسی که ایشان و روحانیت آن روز داشتند.
ایشان راجع به شخص این بزرگوار میفرمایند: «ذی الفضل الغزیر» دارای فضائل انباشته و روی هم. و بعد تعبیر دوم: «والقدر الخطیر» بزرگواری که منزلت و مقامی بسیار با اهمیت و در خور توجه داشتهاند. ادامه میدهند تا میرسند به اینجا که به خاطر این کلمه این جهات را عرض کردم و این مقدار از کلام سید مرحوم آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی میرزای اعظم: «العدیم النظیر» بعد از آن تعابیری که آوردیم، میگویند آن انسانی که عدیم النظیر بود و برای ایشان شبیه، نظیر، عدیل و یک مساوی پیدا نمیشود. این راجع به این جهت و ما به همین اندازه اکتفا میکنیم.
اما راجع به آثارآن بزرگوار، مخصوصاً عبقات، مرحوم میرزای اعظم رضوان الله علیه راجع به ابداعات فکری این بزرگوار، راجع به تتبع این بزرگوار، راجع به احاطهٔ ایشان بر اخبار، راجع به آن ذهن متصرّف آن بزرگوار، مطالبی را آوردهاند که ما به عنوان نمونه، یک گوشهای از آن را عرض میکنیم. راجع به اثبات مقامات عالیهٔ امیرالمؤمنین علیه الصلاة والسلام ایشان در آنجا صحبتها میکنند و تعابیری دارند، بعد میگویند: این کتاب ایشان، اثر ایشان و کار این بزرگوار «فإنّه نعمة عظمیٰ وموهبة کبری، ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء». میرزای شیرازی اینطور تعبیر کند که خودش یک نابغهای بوده است و از تلامذهٔ صاحب جواهر، از تلامذهٔ شیخ انصاری و بزرگان دیگر و افتخار جهان تشیع شده است، این بزرگوار دربارهٔ آن شخصیت علمی ولایی، میگویند: این آثار فکری ایشان و آثار قلمی ایشان یک نعمت عظمای الهی است، موهبت کبرای پروردگار است که اینطور موهبت و عنایتی به کمتر کسی در دنیا میشود. بعد هم میفرماید: «ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء» این فضل الهی است که نصیب هر کسی نخواهد شد، بلکه یک اشخاص خاصّی هستند که مورد عنایات خاصّهٔ پروردگار بزرگ هستند و خداوند متعال آنها را به این مقامات میرساند و اینطور کتابی موفق بشوند از خود به یادگار بگذارند.
بعد میگویند: «فلیس حیاة الدین بالسیف والقنا * فأقلام أهل العلم أمضی من السیف» شعری آوردند مرحوم میرزای شیرازی اعلی الله مقامه، این شعر را آوردهاند به عنوان اثبات مطلب خودشان و تأیید کلامشان که میفرمایند حیات دین خیال نکنیم که فقط با شمشیر است و امثال ذلک و میدان جنگ، چرا که ما از شمشیر و میدان جنگ و جنگیدن و نبردهای حیرتانگیز، بالاتر داریم و آن عبارت از این است: «فأقلام أهل العلم أمضی من السیف»قلمهای اهل علم و بزرگان اهل علم، قلم بر میدارند و نوشتهجاتی از خودشان باقی میگذارند. این اقلام علمای بزرگوار و تربیت شدگان مکتب ولایت اهل بیت علیهم السلام «أمضی من السیف» از سیف و شمشیر برندهتر است و نفوذش بالاتر است. و همینطور است، گاهی اوقات میبینید که یک کتاب مثل همین کتاب عبقات بعد از سالیان سال که علمای اعلام رضوان الله علیه فی الجمله از آن استفاده میکردند، امروز چطور رشد پیدا کرده است و یک بروزی پیدا کرده است در اذهان، به طوری که هر کسی خوانده است، هر کسی مطالعه کرده است، این کتاب را کتاب فرید فی بابه میداند.
تعبیرات مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ رضوان الله علیه، مرحوم آقا سید محسن امین رضوان الله تعالی علیه و همینطور مرحوم میرزا حسین نوری، استاد آقای حاج شیخ عباس قمی، رضوان الله تعالی علیه و دیگران و همین مطالبی که از مرحوم میرزا نقل گردید. این کتاب الان بحمد الله جای خودش را باز کرده است و هر کسی بخواند تحت تأثیر واقع میشود. لذا آن بدبختی هم آمده بود در کتاب خودش یک قسمتی راجع به ولایت وارد شده بود و روایاتی که راجع به مولای ما، سید الوصیین، امیرالمؤمنین علی علیه الصلاة والسلام بود است، همه را مورد انکار و اشکال قرار داده بود، پاسخ تمام اینها به اتقن وجوه، با اکثر روایات داده است، به طوری که طرف کاملاً زمینگیر شده است در برابر این استدلالات قوی و این روایات که همان روایاتی که آن بدبخت بیمایه آنها را روایات ضعیف میشمرده است و یا اشکال عدم ورود و امثال ذلک وارد میکرده است، ایشان اثبات کرده است که این روایات متواتر است، نه تنها وارد شده است از اهل بیت عصمت و طهارت و از رسول خدا ارواح العالمین له الفداه.
اسمی از مرحوم آقای آقا سید محسن امین بردیم، ایشان هم در همین باب، هم در باب شخص والای میرحامد حسین علامه بزرگوار و هم راجع به کتابشان میگویند: «لم یری مثله فيصناعة الکلام بل احاطة بالأخبار والآثار في عصره بل وقبل عصره بزمان طویل» رعایت کردهاند مقام سید مرتضی و شیخ مفید را که فرمودند «بزمان طویل وبعد عصره حتی الیوم» یعنی تا به امروز بعد از آن بزرگوار اینطور کتابی به وجود نیامده است و تألیف نشده است. بعد میگوید: «ولو قلنا أنّه لم ینبغ مثله بین الامامیة بعد عصر المفید والمرتضی لم نکن مبالغین بذلك» اگر گفته بشود که ما بگوییم تا امروز کتابی مانند کتاب ایشان نیامده است، شخصیتی مانند شخص ایشان نیامده است -البته اینجا عمدهٔ نظر روی یک شخص است- مانند این بزرگوار نیامده است در میان علمای اعلام، اگر این را بگوییم «لم نکن مبالغین» ما مبالغه نکردهایم در این باب و جزو مبالغه کنندگان که یکی را ده تا حساب کنند نیستیم؛ عین حقیقت است این معنا. بعد هم راجع به کتاب «یُعلم ذلك من مطالعة کتاب العبقات» اگر میخواهید برایتان این مطلب ثابت بشود که ایشان یک شخصیت والای بینظیر است، کتاب عبقات را ببینید و مطالعه کنید و در اطراف آن تدبّر کنید و بیاندیشید. این کلمات علمای بزرگوار بود.
حالا شما بحمدالله، خدا خواست و همان طوری که آن بزرگوار در اول کار خدای متعال اینطور عنایت به او کرده است، شما عزیزان و افاضل، اعزه، ابرار، اخیار، خدا به شما هم لطف کرده است که این آثار مفیدِ جامع را امروز بتوانید با یک سبک بسیار عالی به جامعهٔ جهانی امروز ارائه کنید. این نعمتی است که واقعاً باید شکرگزاری کرد و از عهدهٔ شکرش هم بر نمیآییم. چقدر افراد اگر بخوانند که ان شاء الله روی خواندن و مطالعهاش هم آقایان یک اقداماتی داشته باشند، تشویق مردم به کتاب، چون خیلی از اوقات میشود که بعضی از عوامل ویا بعضی از صنایع و هنرهای روز، آنها را از مطالعه باز میدارد. عنایت روی این معنا بشود که مخصوصاً علمای بلاد در ایران، در جاهای دیگر، کشورهای اسلامی، غیر اسلامی، مطالعه کنند این کتاب را. حتی پیشنهاد میکنیم که درخواست کنم مواضعی که این کتاب یک اثر خاصی در فرد و یا در گروهی داشته است، آنها را ارائه کنند. بالاخره این خیلی مقام برای شماست که کتابی را دارید ترویج میکنید و شخصیتی را دارید به جهانیان معرفی میکنید که کار آنها، فکر آنها اندیشهٔ آنها، حیات آنها، کلّاً در راه هدایت مردم به سوی تمرکز هدایت امیرالمؤمنین علی علیه الصلاة والسلام است و اگر افرادی هدایت بشوند که قهراً میشوند، در میان علمای درس خوانده، ولو اهل سنت هم باشند، چون همهٔ آنها که جزو متعصّبین نیستند! حالا ما در مقام بیان این که چه مقامی برای شما عزیزان است که این کار را کردهاید که البته اثبات بزرگی مقام صاحب این کتاب به طریق اولیٰ ثابت میشود، ما یک روایتی را انتخاب کردهایم و در اینجا مختصر آن را، چون مفصّل است و مجال آقایان هم زیاد نیست و من هم نمیخواهم زیاد مزاحمت داشته باشم.
در روایتی که در احتجاج طبرسی آمده است، آنجا نقل میکند از امام عسکری علیه السلام، مولای ما حضرت امام حسن عسکری راجع به پدر بزرگوارشان نقل میکنند این را و میفرمایند که مجلسی تشکیل شده بود و پدر بزرگوارم آنجا بود. بزرگان بنیهاشم، بنیعباس و ابنای ابیطالب، همهٔ اینها در آنجا جمع شده بودند. در آنجا پُر شده بود از جمعیت و مردم مختلف آمده بودند، مخصوصاً دانشمندان و طبقات فاضلهٔ مردم اجتماع کرده بودند و در این طور مجلسی که حضرت هادی علیه الصلاة والسلام در آنجا تشریف داشتند، جریانی واقع شد. جریانش هم عبارت از این نکته است که شخصی وارد می شود در محضر حضرت امام هادی علیه الصلاة والسلام. وقتی وارد میشود، حضرت هادی سلام الله علیه در برابر این طوائف مختلف، آل هاشم و همینطور بقیهٔ خاندان عبدالمطلب و امثال ذلک، در برابر اینها امام هادی علیه السلام خیلی برای آن شخصی که وارد شده بود که اینطور نسبی هم نداشت و افتخار نسبی نداشت، قیافهاش یک فرد عادی را نمایش میداد، حضرت امام هادی علیه الصلاة والسلام تا او را دیدند وضعشان عوض شد. این را هم در آنجا دارد که یک دستی بود برای آن مجلس، دست را در لغت نگاه کردم یک جای فاخری که نخبهها در آنجا مینشینند و افاضل آنجا مینشینند، اکارم جایشان است؛ یک اینطور جایی در مجلس بود، لیکن همه نشسته بودند روی زمین. این شخص که وارد شد، امام هادی علیه السلام برخاستند و خیلی احترام کردند و او را دعوت کردند که بیا پیشتر، بیا بالاتر و بردند او را در همان مقام بلند قرار دادند. این مطلب خیلی برای بنیهاشم و دیگران گران آمد که چطور امام هادی علیه السلام با این که خودش از بنی هاشم است، از اولاد هاشم سلام الله علیه میباشد، چطور این را که اینطور نسبی ندارد، ارزش و قدر و مقامی ندارد در انظار جامعه و مردم، چطور امام هادی او را بردند و در صدر نشاندند. خیلی خودشان را خوردند، بعضی ها از بنیعباس میخواستند اعتراض کنند، ولی باز هم این جرأت را به خودشان ندادند. اما یکی از رؤسای هاشمیین اقدام کرد برای اشکال و یا بیان وجه کار امام هادی علیه الصلاة والسلام که چه شد شما در برابر این جمعیت، این مردمان فاخر، مردمان فاضل، این شخص را بُردید به آن بالا قرار دادید و بر همه ترفیع شأن دادید؟ این اشکال را کردند و به امام هادی علیه السلام اینطور عرض داشتند. حضرت هادی علیه السلام فرمودند: «أ ترضون بکتاب الله حکما؟» آیا اگر قرآن را حکم قرار بدهیم، شما میپذیرید؟ یا نه، حکمیت قرآن را قبول ندارید؟ گفتند: ما همه تابع قرآن هستیم؛ اگر قرآن حکمی را بکند، ما در برابر آن تسلیم میباشیم. امام هادی علیه الصلاة والسلام فرمودند: خدای متعال در قرآن کریم این طور فرموده است: (یرفع الله الذین آمنوا والذین اوتوا العلم درجات) این صریح قرآن کریم است. خدای متعال برای کسانی که ایمان آوردند و دارای مقام علم هستند، درجاتی بالای درجات دیگران قرار داده است؛ درجه و مقام آنها خیلی بالاتر است از بقیه.
پس خداوند متعال صاحبان علم را و صاحبان کمالات معنوی را بر همه مقدم داشته است و خواستند بگویند این شخص جوان دارای این مقام است و خدای متعال اینطور حکم میکند که ما او را مقدم بداریم. بعد امام علیه السلام فرمودند: «فلم یرض للعالم المؤمن الا أن یرفع علی المؤمن غیر العالم»خدا رضایت نداده است به این که به چیزی جز این که آن کسی که دارای علم است و دارای ایمان، مقدم بدارد؛ خدا رضا به غیر این نخواهد داد و من از این باب این کار را کردم.
بعد اضافه فرمودند، یعنی سؤال کردند از آنها: «أخبروني» شما خودتان به من خبر بدهید و بگویید: «أخبروني عنه قال يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين أوتوا العلم درجات» آیا خداوند اینطور فرموده است، یا این گونه فرموده است: «أو قال يرفع الذين أوتوا شرف النسب درجات» خدا کدام را فرموده است؟ از خود این حاضرین و فضلای مجلس و بزرگان و بنیهاشم و بقیه، از آنها خواستند که پاسخ بدهید که آیا خدا آنطور گفته است و یا اینطور فرموده است؟ نمیتوانند بگویند که بر خلاف آیه بگویند، گفتند: البته خداوند متعال آن گروه را مقدم داشته که دارای علم پس از ایمان باشند، آنها را مقدم داشته است.
حضرت هادی علیه الصلاة والسلام باز هم اضافه کردند: «أ و ليس قال الله: هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون؟» آیا خداوند نفرموده است که آیا میشود کسانی که عالم هستند با کسانی که عالم نیستند با هم مساوی باشند؟ استفهام انکاری.
بعد حضرت هادی علیه الصلاة والسلام فرمود: «فكيف تنكرون رفعي لهذا لما رفعه الله» پس اگر اینها را از کتاب خدا شنیدهاید، حکمیت خدا و قرآن کریم را هم قبول دارید، پس چرا انکار میکنید بر من که این شخص را مقدم داشتهام؟ حالا این شخص چه کار کرده بود؟ این شخصی بود که رفته بود بر اثر علم و دانش و عرفان مقام ولایت و معرفت به مقام امیرالمؤمنین علیه السلام، با یکی از نواصب بحث کرده بود و اتفاقا او را مغلوب و منکوب کرده بود کاملاً که او تسلیم شده بود در برابر استدلالات محکم و پیگیر این شخصیت والای علمی.
امام علیه السلام فرمودند: «إنّ كسر هذا لفلان الناصب بحجج الله التي علّمه إيّاها لأفضل له من كلّ شرف في النسب؟»[1] آیا نشنیدهاید که او رفته است و یک ناصبی سخت و شدید و بیرحم و قسی القلب را با استدلالات محکم خودش که خدا به او تعلیم داده بود، او را قانع کرد و سر جای خودش نشاند؟ دیگر الان او نمیتواند حرف بزند در انظار مردم، چرا که آنجا اثبات کرد که تمام حرفهای این ناصب باطل است. خداوند متعال این شرف را که به این آقا داده است که از علمش استفاده کرده است، هدایت کرده است افراد را، حجج الهی را تبیین کرده است، مقام و منزلت او از هر مقامی بهتر و بالاتر است «لأفضل له من کلّشرف في النسب» برای او بهتر و بالاتر است از هر شرف در نسبی و جهات دیگر.
این حدیث برای ما و برای شما عزیزان بهترین مشوّق است که بدانید هدایت جامعه بسیار لازم است و هیچ افتخاری برای یک روحانی مؤمن بالله از این بالاتر نیست که آنها را هدایت کند. مخصوصاً این فنّ، فنّ کلام؛ الآن در جامعهٔ امروزی ما آن طوری که برای سایر علوم اهمیت قائل هستند، برای این به حسب ظاهر قائل نیستند. لذا در بعضی از حوزهها هم که نشنیدهایم اصلاً مطرح باشد. حالا در اینجا البته بودند علما و بزرگانی که اشتغال داشتند، در نجف هم لابد خالی نبوده است از این مطالب، چون حتی در نجف بعد از علوم دیگر که گاهی هم محل استنکار واقع میشد، تدریس میشده است. علی ذلک، تدریس می کردند و میگفتند مطالب را، ولی بالاخره در ردیف فقه که آنطور جایگاه و پایگاه بزرگی دارد که جا هم دارد البته، چون نظام زندگی مردم با فقه است؛ لکن با وجود همهٔ این مطالب، برای کلام آن موقعیت را قائل نیستند. حالا شما این اقدام را کردهاید، ان شاء الله اقدامی ناجح و پیروزمندانه است و خدا میداند که چه اجر و ثوابی برای شما عزیزان است که در یک دایرهٔ بسیار وسیعی از افاضل شهرها استفاده میکنید، طلاب خوب میآورید و آنها را تعلیم میدهید و به جاهای دیگر میفرستید، مردم را هدایت میکنند، به علی و آل علی علیه السلام و با آن بزرگواران که خاندان طیب و طاهر هستند آشنا میسازند.
ان شاء الله شما در ردیف همان شخصی هستید که امام هادی علیه السلام او را برد بالا تا در بالاترین مقام مجلس او را جای داد و خودشان هم رو به او کردند و با او به گفتگو پرداختند. پ
ان شاء الله موفق باشید و موفقیت روزافزون شما را از خدای متعال خواهانم و امیدوارم ان شاء الله مشمول دعای خیر حضرت بقیة الله، ولی عصر، امام زمان ارواحنا له الفداه باشید ان شاء الله و خداوند متعال این افتخار را از شما نگیرد، همواره در این راه ثابت قدم، با دل گرم، با اطمینان به وعدههای الهی ان شاء الله کارها را به پیش ببرید.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]. الاحتجاج، ج 2، ص 455.
گزارش تصویری
مصاحبه رسانه کنگره بزرگداشت علامه میرحامد حسین لکهنوی با حجت الاسلاموالمسلمین استاد مختاری