به مناسبت سالروز ولادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ بگو: «اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید; تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است.»
در این آیه مبارکه از سوره آل عمران، خداوند متعال بیان میکنند: که یکی از نشانههای محبت و دوستی خداوند متعال، پیروی از اوامر پیامبر و فرستادهاش میباشد.
لذا اگر کسی ادعای دوستی خداوند عالم را دارد باید دید چقدر از اوامر پیامبر او پیروی و اطاعت میکند.
از اساسیترین و مهمترین دستوراتی که پیامبر گرامی اسلام به امت خود داشتند محبت و علاقه به اهل بیت مطهرشان می باشد. با مراجعه به روایات فریقین مشاهده می کنیم که پیامبر مکرر و صراحتا بر محبّت اهل بیت(علیهم السلام) تأکید داشته اند
که برای تیمن و تبرک به برخى از آن ها اشاره می کنیم.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «لکلّ شىء أساس، و أساس الإسلام حبّنا أهل البیت»؛ براى هر چیزى اساسى است و پایه اسلام حبّ ما اهل بیت است.
عمران بن حصين مىگويد: رسول اللّٰه-صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم-به من فرمود: «يا عِمْرانُ،إِنَّ لِكُلِّ شَىْءٍ مَوْقِعاً مِنَ الْقَلْبِ وَ ما وَقَعَ مَوْقِعَ هَذَيْنِ الْغُلامَيْنِ مِنْ قَلْبى شَىءٌ قَطُّ.فَقُلْتُ:كُلُّ هذا يا رَسُولَ اللّٰهِ.قالَ:يا عِمْرانُ وَ ما خَفِىَ عَلَيْكَ اكْثَرُ إِنَّ اللّٰهَ أَمَرَنى بِحُبِّهِما.»
اى عمران، هر چيزى، جايگاهى در قلب دارد، ولى هرگز هيچ چيزى جاى اين دو پسر را در قلبم نمىگيرد. [راوى مىگويد] عرض كردم: اى رسول خدا، همهى قلب شما را فرا گرفته؟
فرمود:اى عمران، آن چه بر تو مخفى مانده بيشتر است، همانا خداوند مرا به محبّت ايشان امر فرموده است.
هم چنین روایاتی از پیامبر اسلام در صحیح ابن حبان و سایر متون روایی اهل سنت نقل شده است که پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود: «قسم به کسی که جان من در دست اوست، هیچ کسی با ما اهلبیت دشمنی نمیکند مگر اینکه خداوند او را وارد جهنم کند».
شهابالدین آلوسی از حدیث فوق، این نتیجه را گرفته که محبت و دوستی اهلبیت بر تمام مسلمانان واجب است.
در مستدرک حاکم نیشابوری و سنن ترمذی نیز از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که حضرت فرمودند: «أحبّوا الله لما یغذوکم من نعمه، وأحبّونى لحبّ الله، و أحبّوا أهل بیتى لحبّى»؛
خدا را دوست بدارید به جهت آن که از نعمت هایش به شما روزى مىدهد. و مرا نیز به جهت دوستى خدا دوست بدارید، و اهل بیتم را به جهت دوستى من دوست داشته باشید.
بنابراین دوستی و محبت اهل بیت پیامبر از ویژگی های بارز و مهم یک مسلمان و مومن به خداوند است.
حتی در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که همه دین در محبت خلاصه می شود:هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب؛ آیا دین چیزی غیر از محبت است؟!
در بین اهلبیت علیهمالسلام نگاه و محبتی که به سیدالشهداء وجود دارد، قابل انکار نیست.
پیامبر گرامی اسلام در روایتی فرمودند: کسی که محبت امام حسین را داشته باشد و به او علاقه بورزد، مورد محبت و علاقهی خداوند متعال قرار میگیرد:حُسَيْنٌ مِنّى وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ، أَحَبَّ اللّٰهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً؛ حسين از من است و من از حسين، خداوند دوست دارد هر كس كه حسين را دوست بدارد.
در سیره و رفتار علماء و بزرگان علاقه و محبت زایدالوصفی را به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاهد هستیم در این بین با سیری در کتب و خاطراتی که از علامه میرحامد حسین لکهنوی رحمهالله به جای مانده است، نه تنها با عالمی سخت کوش آشنا میشویم، بلکه آنچه از زندگانی ایشان منعکس می شود و ذهن و دل خواننده و شنونده را مجذوب و درگیر میکند، عشق و علاقه علامه به اهل بیت علیهمالسلام به ویژه سیدالشهداء علیهالسلام است.
مرحوم علّامه میر حامد حسین أعلى الله مقامه، در حکایتِ تلخیها و شیرینیهای حرکت از مدینه به مکّه، داستانی از دلداگی خود در لحظات جایگیری در «رابُغ» بازگو میکند.
صبح روز یکشنبه، ۲۸ ذی القعدۀ ۱۲۸۲ ق. کاروان حاجیان، در مسیر رفتن از مدینه به مکّه به مکانی به نام «رابُغ» رسید.
پس از ساعاتی درنگ در آنجا، نزدیکِ یک ساعت بعد از ظهر و در حال حرکت به سمت مکّه، گدائی پافشار به سراغ میرحامد آمد. هر چه بیتوجّهی میدید دست از پیلگیاش برنمیداشت.
کار به جائی رسید که در آن بین، نام امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا علیهماالسلام را بُرد و او را به حقّ ایشان قسم داد. علّامه در سفرنامۀ خود مینویسد:
«به او اعتنا نکردم، اما او در میان سماجتهایش اسم حسنین علیهماالسلام را بر زبان آورد و از من به حقّ آن دو امام مظلوم علیهماالسلام تمنّا کرد. چشمانم اشکفشان شده، گریان شدم و مبلغی به او دادم. [او رفت] اما مُویه و زاریام پیوسته تا مغرب ادامه یافت. گاهی دعا میخواندم و میگریستم. گاهی حضرت اباعبدالله علیهالسّلام را با دلگویههایم مخاطب قرار میدادم و از ایشان میخواستم که زیارت و شفاعتشان را روزیام کنند، و آرزو میکردم که مزارم را کربلای معلّی قرار دهند. گاهی میرزا وزیر علی مرثیه میخواند و [من بر مصیبتهای عظیم آل الله علیهمالسلام] اشکبار بودم.»
محبت به هر اندازهاى كه بیشتر باشد، در رفتار و حركات انسان بیشتر ظهور و بروز پیدا مىكند. به هر میزان که محبت انسان به ولیِّ خدا بیشتر باشد، مصیبت او بیشتر محب را آزار می دهد. علامه میر حامد حسین به گونهایی عاشق سیدالشهدا بودند که در بین آثار خود یک کتاب را به ایشان اختصاص دادند.
سید محسن امین در بین آثاری که برای علامه میر حامد حسین میشمارند به کتابی با نام «شمع المجالس» معروف به -شمع و دمع- اشاره می کنند که علامه در این کتاب قصائدی به زبان فارسی در رثاء سیدالشهداء علیه السلام نوشته اند.
نهایت درجه محبت این بزرگمرد را میتوان در شنیدن مصائب حضرت اباعبدالله الحسین دید. مرحوم سيد حسین یزدی -خطیب حائری- این گونه نقل میکنند:
میدانستم که نباید نزد علّامه میر حامد حسین روضه بخوانم؛ چرا که او تحمّل شنیدن مصائب اندوه بارِ جدّش را ندارد؛ به همین جهت معمولا خطبا و روضهخوانان نزد او روضه نمیخواندند.
روزی من متوجّه حضور ایشان نشدم و مشغول ذکر مصیبت بودم که ناگهان دیدم سر و صدا مجلس را فرا گرفت و جمعیت به من گفتند: دیگر نخوان ! علّامه میر حامد حسین از هوش رفته است …
درهای کتابخانه ناصریه به روی همه پژوهشگران و علاقه مندان گشوده است